درباره‌ی شماره تلفن ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی: بدسرپرست، تنهاتر است!

فرانک مجیدی: شاید برخی از شما حرف‌م را شعاری تلقی می‌کنید. این‌که خیلی از ما، همین حالای‌ش هم خیلی خوشبختیم! خب، تا خوشبختی را چطور تعریف کنید. من می‌گویم داشتن تن سالم، نداشتن دغدغه‌ی خانوادگی و بحران تنش در خانه، والدینی که در اجتماع به عنوان افرادی معقول پذیرفته شوند و از فرزندان‌شان برای ادامه ی تحصیلات حمایت کنند، حال و احوال خوب و سلامت عزیزان، بودن دوستان خوب و داشتن شانس مطالعه و دانستن و یاد گرفتن، خوشبختی است. دغدغه‌های مالی را با تلاش بالاخره حل می‌شود، اما تنش‌های روحی و جسمی، سخت‌تر رفع می‌گردند. به باورم نداشتن وسیله‌ای، ترس از نخریدن خانه، نبود لباس و کفشی، فقدان امکان تفریح یا رنجیدگی از بگومگوهای ساده، همه حل‌شدنی است، اما حداقل برای من، چیزهایی که واقعاً ملاک خوشبختی است، با کوچکترین خدشه‌ای زجرآورترین خدشه را به روح و تحمل، وارد می‌کند.

جدیداً متوجه شده‌ام یکی از دوستان خوب‌م، درگیر مشکل همیشگیِ پدر با مشکل رفتاریِ ناهنجار است. هر روز تنش و دعواهای شدید بی‌مورد، ضرب و شتم همیشگی و شدیدِ همسر و فرزندان، بدگمانی، رفتار زشت در محل تحصیل فرزندان و بسیاری از مشکلات دیگر. او معتاد نیست و به هیچ وجه نمی‌پذیرد که رفتارش غیرطبیعی یا غیرمنصفانه است. طبعاً هم فکر می‌کند روانشناس و روانپزشک، فقط برای دیوانه‌هاست و او که کاملاً فرد موجهی است، نیازی به مشاوره و درمان ندارد.
متاسفانه مشکل به همین‌جا خلاصه نمی‌شود. خانواده‌ی مادر، اتمام حجت کرده‌اند که اگر درخواست طلاق دهد و یا اعتراضی به همین وضع زندگی داشته‌باشد، هیچ حمایتی از او نخواهند کرد. به نظر آن‌ها، طلاق بی‌آبرویی است اما تماشای کتک خوردن دختر خانواده و فرزندان‌ش، طبیعی و نرمال است و خشونت مرد، چیز عجیبی نیست. همین ترس از عدم حمایت خانواده، باعث شد خانم که خانه‌دار بود و شغلی نداشت، از ادامه‌ی پی‌گیری برای طلاق منصرف شود و به همان وضعیت نامطلوب که به مراتب، خشن‌تر از قبل هم شده‌بود بازگردد. حالا فحاشی‌ها بیشتر شده، ضرب و شتم‌ها بیشتر تا قصد کشت پیش می‌رود و ممکن است هر آن فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر رخ دهد.

شوربختانه، همه‌ی ما می‌دانیم که موضوعاتی از این دست، محدود به یکی، دو مورد خاص نمی‌شود، با این وجود و با تمام اتفاقات تلخی که منجر به قتل، جنایت، فرار از خانه، بزهکاری و ده‌ها معضل اجتماعی می‌شود، قانون در بخش حمایت از خانواده سکوت کرده‌است. ولیّ معتاد، دارای بیماری‌های حاد روانی، مجرم و دارای سابقه‌ی روانی، از سرپرستیِ خانواده منع نمی‌شود و موضوعاتی مانند شکنجه‌ی همسر و فرزندان توسط پدر معتاد به شیشه در مشهد، اتفاق می‌افتد. از آن‌جا که قانون در این‌باره به‌طرز غیرقابل توجیهی سکوت کرده، برای چنان اعمال شیطانی‌ای هم ضمانت اجرای واقعاً سنگینی وجود ندارد، تا برای موردی این چنینی باشد. این ضعف بزرگی است که قوه‌ی قانون‌گذار، از بخشی از جامعه که همواره با ترس زندگی می‌کنند، حمایت نمی‌کند و حاضر به سکوت در این قضیه است، اما از بالا رفتن آمار قتل، تجاوز، سرقت، بزهکاری و کودکانی که در نهایت کارشان به کانون اصلاح و تربیت و بعدها زندان می‌کشد، متعجب می‌شود!

درباره‌ی این مشکل، با چند دوست باتجربه‌تر گفت‌وگویی کردم و آن‌ها تماس با شماره‌تلفن ۱۲۳ را به من پیشنهاد کردند. اورژانس اجتماعی، از سال ۱۳۷۸ و با وظیفه‌ی کاهش آسیب‌های اجتماعی پایه‌گذاری شد. تیم اورژانس اجتماعی تلاش می‌کنند علاوهبر جمع‌آوریِ معتادان، در صورت مشاهده‌ی موارد کودک‌آزاری و همسرآزاری هم با دریافت درخواست کمک، وارد میدان شوند. با این امید که اورژانس اجتماعی تنها در تهران مشغول به کمک در زمینه‌ی آزار و اذیت توسط پدر و همسر کار نکند، با این شماره تماس گرفتم. مشاور، با دقت به اطلاعاتی که در اختیارش قرار دادم گوش داد و به من اطمینان داد که در صورت گزارش، بلافاصله نیروها به محل اعزام می‌شوند و دوره‌های مشاوره برای پدر خانواده شروع و پیگیری می‌شود. با این وجود، هر دوی ما می‌دانیم که تا زمانی‌که خشونت خانگی جرم‌انگاری نشود، ضمانت اجرایی که از این طرح حمایت نماید و خانواده‌ها را از آسیب محافظت کند، وجود نخواهد داشت.
آماری وجود دارد که می‌گوید ۶۰۳ میلیون زن در معرض خشونت خانگی وجود دارند و خشونت خانگی در سرزمین‌های آن‌ها جرم تلقی نمی‌شود. سکوت در برابر این بی‌اخلاقیِ آشکار، تأیید و عادی ساختنِ آن است. وجود شماره‌ی ۱۲۳، کافی نیست. موضوع خشونت خانگی علیه همسر و فرزندان، باید به‌عنوان یک مطالبه‌ی مهم و اساسی مورد توجه قوه‌ی مقننه‌ی کشورمان قرار گیرد. عدم سکوت و تعدد یافتن گزارش‌های خشونت خانگی در قبال خود یا افرادی که به انحاء مختلف می‌شناسیم و از رنج‌شان باخبریم، می‌تواند باعث توجه دادن مسئولین کشور به این مهم گردد. اولین فایده‌‌ی تعدد یافتن این تماس‌ها، احساس مسئولیت کردن در برابر افرادی است که نباید چنین بی‌رحمانه، تحت آسیب قرار بگیرند و انجام یک وظیفه‌ی شهروندی. هیچ مشکلی، تا زمانی که یک «مشکل» تلقی نشود، رفع نمی‌شود و آرامش، حق تمام انسان‌ها است. برای همین از شما می‌خواهم از تجربیات مشابهی که شاهدش بوده‌اید، کارآمدیِ اورژانس اجتماعی و انتظارات حمایتی‌ای را که می‌تواند برای قشر در معرض آسیب، مفید واقع شود، در بخش نظرات برای‌مان بنویسید.

یادمان باشد هیچ مشکلی با بی‌توجهی و سکوت، خودبخود حل نمی‌شود. همه‌ی ما حق داریم خوشبختی را تجربه کنیم و تنها آرزومندش نباشیم!
 
نوشته درباره‌ی شماره تلفن ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی: بدسرپرست، تنهاتر است! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

درباره‌ی شماره تلفن ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی: بدسرپرست، تنهاتر است!


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog