بازی تکراری

دو سال پیش یه بازی طراحی کردم که به فنا بدیم خودمون رو
هدف از بازی اما
تعیین میزان حماقت هر کدوم از بچه ها بود
با هم دوست شده بودیم
اما من دیدی درستی نسبت به اینکه وقتی یه حرفی با هم میزنیم تا چ حد حاضریم سرش بمونیم و حتی اگه شده حماقت های بنیادین رو سوار کنیم
بازی این بود
اسم یکی از دخترهایی که کنارمون بودن رو باید ست میکردیم
بعدش قرعه میکشیدیم به هرکی افتاد باید میرفت و ابراز علاقه میکرد
و اگه گرفت طبعا به ازدواج هم منجر میشد میشد دیگه
خب مسلما من که واسم مهم نبود
ایده رو داده بودم که متلاشی کنم داستان رو
محتاط ترین فرد داستان قبول کرد به شرط اینکه خودش همه مراحل عملیاتی رو پیگیری کنه که نکنه من و اون یکی دیگه لایی کشیم کنیم
ما هم که طلا و منتی از خاک نکشیدیم
دادیم دستش داستان رو
اون یکی اما با دلهره ولی متناسب با روحیات من آگاه به اینکه من دنبال یه چیز دیگه ام که احتمالا چیز جذابیه
الغرض تا پایان داستان سکوت کرد که ببینه نتیجه چی خواهد بود
قرعه کشیدیم
۴ پوچ و از هر اسم ۳ بار نوشتیم و انداختیم
قرعه کشیده شد
یا پوچ آمد یا ۳ اسم فرد محتاط
بعد از اتمام ۳ اسم فرد محتاط بدون اینکه اسمی از ما اومده باشه 
رفیق متلاشی شده ما که نمیتونه از قواعد بازی تخطی کنه باید میرفت و میگفت
خلاصه
آن اتفاق با شانس این بنده خدا که اون دختر در رابطه بود با یکی دیگه گذشت
البت که ما میدانستیم در رابطه است
و یک فاز صحت سنجی رابطه احتمالی هم داشت اون اسم مذکور
اما گذشت
به امشب رسید
امروز که این فرد محتاط با حجم بی سابقه ای از وقاحت روبرو شده بود
باز در دامی بس ناجوانمردانه گرفتار شد
این بار ۴ نفر شده بودیم
و نتیجه بازی قبل رفاقت بی حد و مرزی بود که پس از آن داستان شکل گرفته بود
اما فرد ۴ام که کمتر از یک سال به این ۳ نفر ملحق شده نیز می بایست مورد آزمایش قرار گیرد :دی
ایده توسعه یافت
پیشنهاد بازی مطرح شد
و فرد ۴ ام پذیرفت که بازی کند
این بار باز هم فرد محتاط که قسم خورده بود دیگر این بازی را نکند مشتاق بازی
به نوعی بازی توسعه یافت
قرار شد که به هر خال ورق یک عدد اختصاص داده شود
که ترتیب اولویت افراد را مشخص کند
همه مراحل عملیاتی این بازی نیز به اصرار فرد محتاط بر عهده او گذاشته شد
اولویت ها مشخص شد
قرار شد سه نفر دیگر اسمی را به هر نفر اعلام کند و یک حق وتو خواهد داشت
و هر اسمی که یک بار آورده میشد حتی اگر وتو میشد سوخته شده و قابل استفاده در ادامه بازی برای نفرات بعد نیست
نفر اول به ترتیب اولویت من شدم
اولین گزینه از دخترانی بود که از سنگین حرف نزنیم راجع بهش بهتره و گذاشته شده بود که وتو بشه
نفر دوم اما که لاجرم باید می پذیرفتم
فتنه ای از نفر دوم بازی قبل بود
همان که پیش بینی کرده بود هدف از بازی چیزی جز به فنا رفتن بوده
فتنه ای برای متلاشی کردن تمامی جنگ های من در فضایی خاص و جبران کثیف برای شکستی که قبلا متحمل شده بود
نفر دوم اما فرد محتاط بود
اولین گزینه برای وتو انتخاب شد که مسلما وتو هم شد
همکار ایشان در یک جایگاه نه چندان مناسب
دومی اما کسی بود که فرد محتاط عاشقشه و کسی جز من نمیدونه
این گزینه ای که این دوستمون عاشقشه کسیه که ۳ نفر از دوستانمون هم عاشقش بودن و ریجکت شدن و این فرد محتاط و بعضا من محل درد دل این دوستانمون بودیم
با درخواست من نفر دومی عوض شد و مطرح نشد
اما جایگزینی که انتخاب شد کسیه که دوتا دیگه از دوستامون عاشقش هستن و باز  کسی جز من و این فرد محتاط نمیدونه و باز ما دونفر محل درد دل هستیم براشون
الغرض که گزینه ۲ ست شد
و فرد محتاط متلاشی :-)
نفر سوم این دوست جدید بود
گزینه اول شخصی انتخاب شد  که شناختی نداشت نسبت بهش فقط از ظاهرش خوشش نمیومد که پس از جنجالی که از قانون آگاه نبوده وتو شد
اما گزینه دوم که باز فقط من و فرد محتاط و یکی از نزدیک ترین دوستان فرد جدید می دانست شخصی بود که این فرد جدید عاشقشه ولی خب اون بنده خدا در رابطه هست و این فرد جدید نمیخاد بره جلو
خب برای نفر سوم هم شخص مورد نظر یعنی معشوق ست شد
و نفر ۴ام اولین گزینه رو پذیرفت و وتو نکرد
ما هم چون از روحیاتش خبر داشتیم که این فک میکنه نفر بعد بدتره بدتر رو اول گذاشتیم که فک کنه بعدی بدتره و وتو کنه که نکرد طبق پیش بینی ها
داستان هم از این قراره که تا وتو نکنی اسم بعد رو نمیشنوی
الان برای هر نفر یک دختر ست شده که باید در صورت انتخاب در آخرین مرحله قرعه بره جلو
یعنی هر نفر یکی رو میدونه که باید اقدام کنه
به مرحله آخر قرعه کشی رسیدیم
اسم هرکس بیاد بیرون باید بره جلو و بقیه می برن و هیچ اقدامی نیاز نیست بکنن
این بازی که با هماهنگی ملعونانه من و اون دوستی که در دور قبلی بود برای سوزاندن دوباره فرد محتاط طراحی شده بود با امید رسیدن به هدف داشت پیش میرفت (البت که فاز آزمایش برای فرد جدید هم در اولویت است)
این بار ۶ پوچ و از هر نفر یک اسم را گذاشتیم 
تمامی کارها را فرد محتاط به دلیل همان ترس دو سال پیش انجام داد
از دو تن از دوستان دیگر که اطلاعی از داستان ندارند و دارن پس بازی میکنن هم برای کشیدن قرعه استفاده شد
اولین اسم پوچ
دومین اسم اما
فرد محتاط است
شکستن در وجودش متبلور شد
تا چند دقیقه نفسش بالا نمیومد
این تو بمیری دیگه مث دوسال پیش نیست
خیلی داستان فرق میکنه
همزمان مایی که به هدف رسیده بودیم به رقص و شادی پرداختیم
اما 
شده بود آنچه نباید میشد
هیچ تخفیفی در کار نیست
الان این دوستمون باید این اقدام رو بکنه
کار ساده ایه 
ولی خب 
ملت خیلی این بازی زندگی رو جدی میگیرن
سخته براشون
ببینیم چیکار میکنه
خیلی خندیدم
خخخخخخخ
خلاصه 
این بود آنچه امروز گذشت....

بازی تکراری


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog