کیمیایی بر مس ورزش ایران: مدال‌آوری بی‌سابقه‌ی کیمیا علیزاده در المپیک ریو و حرف‌های دیگر!

فرانک مجیدی: کیمیا علیزاده، دختر 18 ساله‌ای است که مدال برنز 57- کیلوگرم را در المپیک ریو از آن خود کرد. فقط 18 سال و المپیک! شرکت ورزشکاران کم سن و سال در المپیک، موضوع عجیبی نیست. به یاد بیاوریم نادیا کومانچیِ افسانه‌ای وقتی اولین‌بار تاریخ‌ساز شد، چند ساله بود. یا مثلاً آمریکا، دختر ژیمناست 16 ساله را با خود به المپیک برد. بخش عجیبش، برای ما این است که از لحاظ روانشناسیِ تاریخی، در ایران کمتر به توانایی جوان‌ها اعتماد می‌شود و تلقیِ تلخ «جوون... نادونه!» در تهِ ذهن‌ها کاشته شده. بعلاوه، این‌که او یک دختر است، دید ناامیدانه را درباره‌ی کار او بیشتر کرده‌بود. خواهم گفت چرا!



انگیزه‌ی کیمیا در این بازی‌ها بی‌نظیر بود. آن هم با جبهه‌گیری‌های زشتی که در روزهای المپیک از همه‌طرف شاهدش بودیم. ما تقریباً هیچ‌ کاری را نمی‌توانیم آبرومندانه انجام دهیم. درست است؟ آن از ماجرای مضحک لباس‌های المپیک، بعد هم مجری بکه ورزش که از ریو خبر مرگ «احسان علیخانی» را در تهران می‌دهد و حتی به ذهن‌ش خطور نکرده که چنین خبری، در سایت‌ها و کانال‌های خبری معتبر درج می‌شود، اتفاقی نمی‌افتد اگر چک‌شان کنم و بعد خبر بدهم! و آن هم از آن گزارشگریِ خجالت‌آور، افتضاح و بی‌شرمانه‌ی رقابت خانم «لیلا رجبی»! فکرش را بکنید؟ خانم رجبی اصلاً ایرانی نیست و وظیفه‌ای هم ندارد که بخاطر ازدواج، بازی برای پرچم ایران را بپذیرد. با این حال او این کار را کرده. در کشوری که ورزش عزیزکرده و خوش‌درآمد، فوتبال است، او با همسرش به تنهایی، بی هیچ بودجه‌ و تمرینات تدارکاتی، تلاشش را کرده. بعد یکی مثل آقای «احسان مهاجر شجاعی»، خود را مجهز به «غیرت‌سنج» می‌داند و میزان غیرت لیلا خانم رجبی را «کم» ارزیابی می‌کند و با مجری قاه‌قاه به این خوش‌نمکی‌اش می‌خندد! من تا جایی که می‌دانم، غیرت، حفظ احترام و آبروی تمام زنان است و کسی که این مهم را زیر پا بگذارد، کاملاً فاقد آن است! و خب، منظورم دقیقاً همان است که گفتم.



نتایج ما خوب نبودند. امیدهای مدال‌مان، بخاطر اشتباهات فنی، استرس، نداشتن آمادگی بدنی و بدنسازی‌های اشتباه، به مدال نرسیدند. البته از ماجرای تلخ و عجیب « بهداد سلیمی »، «مجتبی عابدینی» و خود کیمیا را نباید دست‌کم گرفت. ما سال‌هاست در عرصه‌ی ورزش، مثل خیلی زمینه‌های دیگر، متحمل توهین می‌شویم و مسئول ورزشی کارآمدی حضور ندارد که در برابر زد و بندهای متعفن این چنینی، از حق ورزشکاران و پرچم عزیز کشورمان دفاع کند. حق بهداد را جلوی چشم یک جهان سلاخی کردند و ما تنهای تنها بودیم، چون از میان هیئت همراه اردوی ما، کسی نبود که مذاکرات لازم را انجام دهد و اعتباری داشته باشد.





ناراحتیِ ما زمانی در اوج است که محمد بنا ی دوست‌داشتنی، تنها کسی است که اشک می‌ریزد و می‌گوید شرمنده‌ی مردم ایران است. آمریکا، انگلستان و روسیه مدال‌شان را می‌گیرند و ما به همان میزان المپیک لندن هم نرسیده‌ایم. مدال کیانوش رستمی و سهراب مرادی، قاسم رضایی و سعید عبدولی و حالا کیمیا، ربطی به توجهات و رسیدگی خوب از احوال ورزشکاران ما ندارد. آن‌ها تنها استعداد شخصی خود را بروز داده‌اند و ابداً محصول یک مدیریت برنامه‌ریزی‌شده نیستند. در میان این ناراحتی، «محمد گودرزی»، وزیر ورزش ایران به خود اجازه می‌دهد که بگوید:«حد ورزش ایران همین است!»



خب! چطور است این حرف را بشکافیم. حد؟! نگاهی به موفقیت همیشگی امریکا در المپیک بیاندازیم. هرگز وزیر ورزشی بالای سر ورزشکاران نبوده، اما آن‌ها همچنان عالی هستند. دغدغه‌ی بودجه و مسکن و اردو و مربی ندارند. ما وزارت ورزش و جوانان داریم، اما هر روز گرهی بر گره‌های کار ورزش ما اضافه می‌شود. وزارتخانه داریم، ولی بودجه نداریم، اردو نداریم، گوشت‌مان تلخ است و حق‌مان ضایع می‌شود، بهترین تیم فوتبال بانوان ما ملوان، منحل می‌شود، هنوز در پایان هر دوره‌ی لیگ تیم‌ها ممکن است از این استان به آن استان جابجا شوند. پس تاسیس این وزارتخانه چه تفاوتی ایجاد کرد؟ که در کامیابی پیام تبریک بگویند و در ناکامی، سقلمه‌ای به شانه‌های خسته‌ی ورزش‌مان بزنند و بگویند حدتان همین است؟! شاید اصلاً آقای گودرزی دارد از جهتی اشتباه به مسائل نگاه می‌کند؟! چرا نگوییم حد توان مدیریتی ایشان همین بود؟! اتفاقاً این سئوال درست‌تری است، چون من همچنان باور دارم وقتی مسئول یک کار، نتیجه‌ی خوبی نمی‌گیرد، باید خودش را مسئول این ناکامی قلمداد کند، از مردم‌ش عذر بخواهد و کاری عملی انجام دهد که اشتباهات‌ش را بیابد، و اگر نمی‌تواند، از آن پست کناره‌گیری کند. من هرگز ارادتی به کسانی که برای آرزوها و توانایی‌های انسان‌ها با میزان دید محدود خودشان، حد و سقف قائل می‌شوند، نداشته، ندارم و طبعاً نخواهم داشت. نیازی هم نمی‌بینم که از این سخن درشت و ناروا، با سکوت بگذرم.



با همه‌ی سردی‌ها و بی‌مهری‌ها، کیمیا دیروز رقابت کرد. با همه‌ی جوانی‌اش، با همه‌ی بغض‌ها، با همه‌ی بی‌برنامگی‌های ورزش ایران... حق‌ش در بازی با حریف اسپانیایی ضایع شد. اشک ریخت، اما تسلیم نشد. زانو نزد و جنگید. این پیام محکم کیمیا، به هر کسی است که برای توان انسان‌ها، «حد» تعیین می‌کند. آن‌ها را نادیده می‌گیرند، و هنوز هم این جوانان موفق می‌شوند.

برای کیمیا خوشحالم. چون اصل جنس است. شجاع و جاه‌طلب است و معنیِ خواستن را می‌داند و راه را برای آرزوهای بزرگ و خواستنِ دختران ورزشکار ایرانی باز کرده است. برای کیمیا نگران‌م که اسیر بی‌برنامگی‌های ورزشی ما نشود و استعداد و انگیزه‌اش، زودتر از آن‌چه که باید، خاموش نشود. برای کیمیا دلم پر از حس افتخار است. چشم‌هایم برق می‌زند، مثل یک خواهر کوچک‌تر که گل کاشته، تاریخ ساخته و پرچم کشورم روی شانه‌هایش، اندازه و به قاعده و سرورانگیز است.



من به عنوان یک ایرانی، به همه‌ی ورزشکارانی که به ریو رفتند، افتخار می‌کنم. به آن‌هایی که دیدیم تلاش‌شان را کردند. خوب می‌دانم که بدون برنامه و تسهیلات، تلاش کردن و امیدوار ماندن کار سختی است. سخت‌ترین رقابتی است که می‌شود با آن روبرو شد. امیدواریم این تلاش‌های شخصی قطع نشود. علیرغم بی‌برنامگی و عدم مسئولیت‌پذیریِ برنامه‌ریزان، مردمی دوست‌شان دارند که جز آرزوی موفقیت برای‌شان، هیچ از دست‌شان برنمی‌آید، چون دست‌های ما که آن‌ها را دوست داریم و برای‌مان مهم هستند، خالی است. اما هنوز دوست‌شان داریم و آن‌ها هنوز می‌جنگند. هر مدالی که می‌گیریم، مبارک تک‌تک آن‌هایی که برای‌ش جنگیدند و مبارک مردمانی که به زخم و کنایه با ورزشکاران کشورشان سخن نمی‌گویند.

  نوشته کیمیایی بر مس ورزش ایران: مدال‌آوری بی‌سابقه‌ی کیمیا علیزاده در المپیک ریو و حرف‌های دیگر! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.
نوشته کیمیایی بر مس ورزش ایران: مدال‌آوری بی‌سابقه‌ی کیمیا علیزاده در المپیک ریو و حرف‌های دیگر! اولین بار در یک پزشک پدیدار شد.

کیمیایی بر مس ورزش ایران: مدال‌آوری بی‌سابقه‌ی کیمیا علیزاده در المپیک ریو و حرف‌های دیگر!


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog