سالهای دور از شمال!

دیروز بعد از مدتهاااا دایی و خونوادشو دیدیم.اول اونا اومدن بعد از یه گردش کوچیک هم ما رفتیم خونشون. دختردایی ها هم با اقوام مادریشون رفته بودن چادگون و حدود ساعت ده بهمون ملحق شدن. قرار شده به زودی بریم چادگون با همدیگه.
کارهای این هفته هم یکی یکی دارن انجام میشن و حالمان خوب است همچنان خداروشکر :))))
آماااا دلم یه مسافرت میخواد که این تابستون متاسفانه محقق نشد.دوسالم هست که شمال نرفتیم. پارسال رفتیم همدان و بانه. بانه بسیارررر گرم بود و ماهم که کلا چیز خاصی نمیخواستیم و فقط اینهمه راه رو رفته بودیم ببینیم چیا دارن! تنها چیزی که گرفتیم کللللییی لوازم آرایشی بود اونم واسه استفاده شخصی! همدان رو هم که قبلا هم رفته بودیم.البته دفعه ی قبلی مفصل تر.اینبار فقط غار رو رفتیم و لاله جین اگه اشتباه نکنم.
فاینالی دلم برای شمال یه ذرههههه شده.

سالهای دور از شمال!


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog