کاش میگفتی...

یه زمان هایی شاید نیاز باشه یه سری چیزارو رک به آدم ها گفت شاید آدم ها مغزشون نکشه توسعه بدن و برسن به اصل ماجرا
حتی اگه این آدم ها خبرگان توسعه باشن
یک زمان هایی مغز آدم ها بایاس میشه رو یک مسئله
اگه هینت بدی به یک خبره امر و نگیره
و با رفتارش نشون داده که نگرفته
نباید این رفتارو بزاری روی اینکه داره لجاجت میکنه
یک درصد باید این احتمال رو بدی که یارو نگرفته
رک گفتن همیشه چیز بدی نیست
کاش بهم رک میگفتی گل پسر
کاش رک میگفتی
نمیزاشتی که کار به اینجایی برسه که باید بین خودم و خودم انتخاب کنم
تو میدونی من چی انتخاب میکنم
میدونی حرمت قائلم واسه یه سری چیزایی که شاید برای تو و بقیه محترم نباشن
میدونستی من حریم قائلم
پا نمیزارم تو حریم کسی
دوس ندارم کسی پا بزاره تو حریمم
نباید به هینت بسنده میکردی
باید رک میگفتی برادر من نکن
الان حریم من حریم من نیست
تو باعث شدی که من حریمم رو حریم خودم ندونم
یا حریمی بسازم که از قبل ما من نبوده
تهی کردی 
تهی کردی
تهی کردی
و میدونستی من تهی میشم وقتی بدونم کجا وایسادم
میدونستی بین هستی و نیستی نیستی رو انتخاب میکنم
کاش رک میگفتی
کاش احمق فرضم میکردی و رک میگفتی
کاش اونی که باید رک میگفت حداقل میگفت
به اون هرجی نیست
شایدم هست
به تو هم حرجی نیست
من حماقت کردم
حماقت کردم
وجودم رو روی حماقت بستم
حماقتی دوست داشتنی
حماقتی که تا ابد دوسش خواهم داشت
مجبور به ترکشم
اما 
کاش میگفتی...

کاش میگفتی...


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog