وارد برنامه نویسی شیء گرا شدیم و کلییی ذوقشو دارم! برگشتم به روزای عشق برنامه نویسی!
امروز زبان فنی نداشتیم و ساعت یازده برگشتیم خونه و بعد از مدتها ظهر چهارشنبه خونمونو دیدم!!
در ضمن سه شنبه و چهارشنبه خودم رانندگی کردم تا دانشگاه البته مادرم کنارم نشسته بود. دیگه به زودی خودم با دوستام تنهایی میریم اگه خدا بخواد :)