محل آگهی متنی داخل پست شما: سفارش بدهید!
با توجه به اینکه ترجمه به عنوان فعالیتی دائمـی، ضـروری و جهانی در دنیای امورز پذیرفته شده است، و با فراهم آوردن امکان مبادلات فکری و مادی بین ملتها موجب غنای زندگی آنها میشود و به تفاهم بیشتر میان مردم کمک میکند؛
و صرف نظر از شـرایط گـوناگونی که ترجمه در آن انجام میگیرد اکنون بایستی آنرا به عنوان حرفهای مستقل و شناختهشده به حساب آورد، و به منظور آنکه
پارهای اصول کلی که پیوند جدائیناپذیری با حرفه ترجمه دارد رسماً وضع شـود و اعـتبار و سـندیت داشته باشد، بویژه به قـصد
-تـاکید بـر وظیفه اجتماعی ترجمه،
-وضع حقوق و وظایف مترجم،
-پیریزی شالوده نظامنامه مترجمان،
-اصلاح شرایط اقتصادی و فضای اجتماعی منسب برای پرداختن به تـرجمه، و تـوصیه دسـتور العملهائی برای مترجمان و سازمان حرفهای آنها، تا بـدین تـرتیب به شناخت ترجمه به عنوان حرفهای مستقل و مشخص کمک شود.
اینک متن بیانیه را اعلام میدارد تا به عنوان اصـول راهـنما، مـترجمان حرفهای را بکار آید.
بخش اول: وظایف کلی مترجم
۱ -هدف ترجمه بـه عنوان یک فعالیت فکری، انتقال متون ادبی، علمی و فنی از زبانی دیگرست و همین انتقال طبعاً مستلزم ایجاد تکالیفی بـرای مـترجمان اسـت.
(*) این منشور از کتاب ده سال ترجمه، ترجمه شده است با ایـن مـشخصات: “The Translator,s Charter”in Ten Years of Translation (Oxford,Pergamon Press,7691 )PP 762 -972
۲ -صرف نظر از هرنوع رابطه یا قراردادی که مترجم درمقابل استفادهکننده [یا ناشر] دارد مسئولیت مستقیم هرترجمه بـا خـود اوسـت.
۳ -مترجم نباید تعبیراتی از خود به قسمتهائی از متن که مورد تأییدش نیست بـیفزاید، چـه ایـن برخلاف تعهدات حرفهایش است.
۴ -ترجمه باید دقیق و امین باشد و دقیقاً محتوا و شکل متن اصـلی را ارائهـ نـماید. و این امانت همانا تعهد اخلاقی و قانونی مترجم است.
۵ -ولی ترجمهٔ امین را نباید با ترجمهٔ تـحت اللفـظی اشتباه کرد زیرا امانت در ترجمه مانع از آن نمیشود که اثر ترجمهشده بتواند شکل و فـضا و مـفهوم عـمیقتری که در زبان و کشور دیگر قابل درک باشد بخود گیرد.
۶ -مترجم لازمست زبانی را که از آن ترجمه مـیکند بـخوبی بداند و مخصوصاً به زبانی که متن را بدان برمیگرداند کاملاً مسلط باشد.
۷ -مترجم بـاید در عـین حـال اطلاعات عمومی وسیعی داشته باشد و به حد کفایت از موضوع ترجمه آگاه باشد و از پذیرفتن ترجمهای کـه از عـهده او خارج است خودداری کند.
۸ -مترجم بایستی از هرگونه رقابت نادرست در حرفه خویش اجـتناب ورزد و مخصوصاً نـبایستی هیچگونه دستمزدی را که کمتر از مبلغی است که بهوسیلهٔ قانون، مقررات، سنن و یا سازمان حرفهایش تـعیین شـده بـپذیرد.
۹ -بطور کلی مترجم نه بایستی به دنبال کاری باشد که سبب تـحقیر خـود یا حرفهاش شود و نه آنرا بپذیرد.
۱۰ -مترجم باید منافع قانونی استفادهکننده از ترجمه را محترم بشمارد و هر گـونه اطـلاعات را که از طریق ترجمه به آن دست یافته است، به عنوان راز حرفهای تلقی کـند.
۱۱ -از مـترجم انتظار میرود که به عنوان مؤلف ثـانوی اثـر تـعهدات خاصی را با در نظر گرفتن تعهدات متن اصـلی، بـپذیرد.
۱۲-مترجم بایستی اجازهٔ ترجمه را از مؤلف متن اصلی یا از استفادهکننده آن کسب نماید و علاوهبراین تـمام حـقوقی را که به مؤلف تفویض شـده مـراعات نماید.
بـخش دوم: حـقوق مـترجم
۱۳ -هر مترجمی بایستی از کلیهٔ حقوقی که نـاشی از تـرجمهٔ او است و کشور حوزه فعالیتش به دیگر پدیدآورندگان آثار فکری اعطاء میکند، بـرخوردار شـود.
۱۴-هرترجمهای به عنوان آفرینش فکری بـایستی مانند آثار مشابه از حـمایت قـانونی برخوردار شود.
۱۵-بنابراین مترجم بـا تـرجمهاش صاحب حق مؤلف میشود و در نتیجه از همان امتیازات مؤلف متن اصلی برخوردار میشود.
۱۶-بـنابراین مـترجم باید از کلیه حقوق معنوی و ارثـی حـاصل از تـرجمهاش برخوردار شود.
۱۷ -حـاصل آنـکه مترجم مترجم در تمام طـول حـیات خویش از حق شناسائی به عنوان پدیدآورنده ترجمهٔ خود برخوردار خواهد بود که از آن میان مـوارد زیـر هستند:
الف) نام مترجم باید به وضـوح و بـدون ابهام هـربار کـه تـرجمهاش مورد استفاده همگانی قـرار میگیرند ذکر شود.
ب) مترجم حق دارد که با هرگونه حذف و تحریف یا جرح و تعدیل ترجمهاش مـخالفت ورزد.
ج) نـاشران و سایر استفادهکنندگان از ترجمه نباید بدون رضـایت قـبلی مـترجم در تـرجمه تـغییراتی بدهند.
د) مترجم حـق دارد هـراستفاده نادرستی از ترجمهاش را منع کند و بطور کلی، در برابر هرگونه غرضورزی که به حیثیت و اعتبارش لطمه وارد آورد بایستد.
۱۸-عـلاوهبراین، حـق انـحصاری برای اجازهٔ انتظار، نمایش، پخش از طریق رادیـو و تـلویزیون، تـرجمهٔ مـجدد، اقـتباس، جـرح و تعدیل یا تغییر و تبدیل ترجمه و بهطورکلی حق استفاده از ترجمه به هرشکلی برای مترجم محفوظ است.
۱۹ -برای هرگونه استفاده عمومی از ترجمهاش، مترجم حق دارد دستمزدی را که بهوسیله قرارداد یـا قانون قطعیت یافته است کسب کند.
بخش سوم: موقعیت اجتماعی و اقتصاد مترجم
۲۰ -مترجم باید ز تأمین زندگی خود مطمئن شود تا بتواند با کفیت و لیاقت وظیفه اجتماعی را که به او واگذار شـده اسـت، انجام دهد.
۲۱ -مترجم باید از موفقیت ترجمه خویش سهمی داشته باشد، بویژه از منافع مادی حاصل از اثری که ترجمه است سودی متناسب ببرد.
۲۲ -باید دانست که ترجمه نیز میتواند بصورت واگـذاری انـجام گیرد و حقوق مادیای غیر از منافع تجارتی که صرفاً به ترجمهٔ اثر تعلق میگیرد حاصل نماید.
۲۳ -حرفهٔ مترجمی نیز مانند دیگر حرفهها بایستی از هـمان حـمایتی که در هر کشوری از طریق نـظارت بـر قیمتها، توافقهای صنفی و قراردادهای رسمی و غیره برای سایر مشاغل فراهم آمده است برخوردار شود.
۲۴ -مترجمان هرکشور باید از تمام مزایائی که به پدیدآورندگان آثار فـکری اعـطاء میشود برخوردار شوند؛ از تـمام مـزایای بیمههای اجتماعی مانند حقوق بازنشستگی، بیمه درمانی، حقوق دوران بیکاری و کمک هزینه خانواده بهرهمند گردند.
بخش چهارم: انجمنها و اتحادیههای مترجمان
۲۵ -همگام با صاحبان دیگر مشاغل، مترجان باید از حق تشکیل انجمنها و اتـحادیههای حـرفهای برخوردار شوند.
۲۶ -کار این سازمانها باید علاوه بر دفاع از منافع مادی و معنوی مترجمان، کوشش در جهت اعتلای معیارهای ترجمه و تمام مطالب مربوط به آن باشد.
۲۷ -این سازمانها بایستی از نفوذ خود بر مـقاومت اجـتماعی در تعیین و تـرویج معیارهای قانونی و مقررات مربوط به حرفه مترجمی استفاده کنند. ۲۸ -این سازمانها باید بکوشند به منظور بررسی مـسائل و مشکلات مشترکان و یافتن راه حل برای آنها، یا سازمانهائی که استفادهکننده از تـرجمه هـستند (انـجمنهای ناشرین، مؤسسات صنعتی و بازرگانی، دستگاههای عمومی و خصوصی، مطبوعات و غیره) ارتباط دائمی برقرار سازند.
۲۹ -اتحادیهٔ مترجمان باید بـرای نـظارت بر کیفیت تمام آثاری که در کشورشان ترجمه میشود با بنیادهای فرهنگی، انجمن نـویسندگان، شـعبههای مـلی انجمن قلم، منتقدان ادبی، انجمنهای دانشوران، دانشگاهها و مؤسسات تحقیقات علمی و فنی در تماس باشند.
۳۰ -اتحادیههای مـترجمان بایستی صلاحیت آنرا داشته باشند که به عنوان داور و کارشناس درمورد اختلافآرائی که بـین مترجمان و استفاده- کنندگان از تـرجمه پیـش میآید، دخالت کنند.
۳۱ -اتحادیههای مترجمان حق دارند در آموزش و استخدام مترجمان نظر بدهند و با سازمانهای تخصصی و دانشگاهها در تعقیب هدفهای خود همکاری کنند.
۳۲ -اتحادیههای مترجمان بایستی کوشش کنند اطلاعات مورد نیاز مترجمان را از تـمام منابع گردآوری کنند و به شکل کتابخانه، آرشیو، مجله و خبرنامه در اختیار آنان قرار دهند و بدین منظور باید به ارائه خدمات اطلاعات نظری و علمی و برپاداشتن مجالس گفتوشنود و گردهمآئی اقدام نمایند.
بخش پنجم: سازمانهای مـلی و اتـحادیه بین المللی مترجمان
۳۳ -وقتی در کشوری چندین گروه مترجم دارد که طبق منطقه یا درجه، سازمان یافتهاند به نفع چنین گروههائی است که فعالیتهای خود را در یک سازمان مرکزی همآهنگ کنند و در عین حـال اسـتقلال خود را نیز حفظ نمایند.
۳۴ -در کشورهائی که انجمنها یا اتحادیه مترجمان هنوز بوجود نیامده، پیشنهاد میشود که مترجمان با همکاری یکیدیگر به پیریزی چنین سازمانهای ضروری برطبق مقررات قانونی اقـدام نـمایند.
۳۵ -از سازمانهای ملی مترجمان دعوت میشود برای اطمینان از حصول هدفهایش که با همکاری مشترک در سطح جهانی، میسر است به اتحادیه بین المللی مترجمان (F.I.T) بپیوندند.
۳۶ -مترجمان باید به میل خود بـه سـازمانهای مـلیشان بپیوندند و این موضوع درمورد انـجمنها بـرای پیـوستن به اتحادیه بین المللی مترجمین هم صدق میکند.
۳۷ -اتحادیه بین المللی مترجمان باید از حقوق مادی و معنوی مترجمان در سطح بین المللی دفـاع کـند، بـا موضوعات پیشرفتهای نظری و عملی مربوط به ترجمه آشـنا بـاشد و کوشش کند که به گسترش تمدن در سراسر گیتی کمک نماید. ۳۸ -اتحادیه بین المللی مترجمان میتواند با معرفی مترجمان در سـطح بـین المـللی و خصوصاً از طریق رابطه با سازمانهای دولتی، غیر دولتی و فراتر از حـد و مرز ملی، با شرکت کردن در دیدارها و گفتوشنودهائی که احتمال میرود به حال مترجمان و ترجمه در سطح جهانی مفید بـاشد، بـا انـتشار ترجمهها و مترجمان را مورد بررسی قرار دهد به هدفهای خود دست یـابد.
۳۹ -بـطورکلی اتحادیه بین المللی مترجمان باید فعالیت انجمنهای هر کشوری را در سطح بین المللی گسترش دهد، تلاشهایمان را هـمآهنگ سـازد و خـط مشی مشترکان را معین نماید.
۴۰-انجمنهای ملی و اتحادیهٔ بین المللی مترجمان که سـازمان مـرکزی انـجمنهای ملی است نیروی لازم برای پیگیری هدفهای حرفهای خود را از یکپارچگی موجود بین مترجمان و حیثیت فـن تـرجمه کـه مآلا به تفاهم خود را از بین ملتها و گسترش فرهنگ در سراسر گیتی میانجامد به دست مـیآورند.
ترجمه: ع.رضائی
منبع: نامه انجمن کتابداران ایران , دوره هشتم، تابستان ۱۳۵۴