سخنان و جملات ابوسعید ابوالخیر
سخنان و جملات زیبای ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر فارسی زبان ایرانی
ابوسعید فضل الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم میهنی . عارف و شاعر نامدار ایرانی تبار قرن چهارم و پنجم است
ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار برجسته و ویژه ای دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته است. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار می گیرد
سخنان و جملات زیبای ابوسعید ابوالخیر
امروز بهر حالی بغداد بخاراست ✴ کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
بر فلک بر دو مرد پیشه ورند ✴ آن یکی درزی آن دگر جولاه
این ندوزد مگر قبای ملوک ✴ و آن نبافد مگر گلیم سیاه.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
ای بار خدا به حق هستی ✴ شش چیز مرا مدد فرستی
ایمان و امان و تندرستی ✴ فتح و فرج و فراخ دستی.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین ✴ با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی ✴ چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
بوالعجب یاری ای یار خراسانی ✴ بنده بوالعجبی های خراسانم.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
مکی به کعبه فخر کند مصریان به نیل ✴ ترسا به اسقف و علوی به افتخار جد.
جملات و اشعار زیبای ابوسعید ابوالخیر
سعادت بر زبر ( زیر ) سر توست. زیر قدم نه. تا دست بر سعادت رسد..
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
دو خطیب بر یک منبر خوش نیاید. چون حق می گوید:من. مگو من و مباش .
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
با زاهدان. زاهد باش و با صوفیان. صوفی باش و با عارفان چندانک خواهی باش .
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
وقت خویش نگاه باید داشت و آنجا که باریابی. اگر همه بر سر کوهی باشد.
نگاه دار و ملازم گیر. آلوده مکن ؛ که آن چون آبگینه شامی بود که اگر اندک چیزی با او کوبد بشکند.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
هرکه چنان پندارد که بی جهد رسید خطا است و هر که بجهد داند هم خطا است.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
خردمند آن است که چون کارش پدید آید. همه رای ها را جمع کند و به بصیرت در آن نگرد.
تا آنچه که صواب است. از او بیرون کند و دیگر را یله کند.
همچنان که کسی را دیناری گم شود اندر میان خاک: اگر زیرک باشد. همه خاک را که در آن حوالی بود. جمع کند و به غربالی فرو گذارد تا دینار پدید آید.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و بخورد و در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند
و با خلق بیامیزد و یک لحظه. به دل. از خدای غافل نباشد .
هر کسی بر دیوار خانه خویش. نام امیر خویش نویسد.
سخنان زیبای ابوسعید ابوالخیر
می دانید که این سید چه می گوید ؟
می گوید: نسبت ما داریم و عزت و دولت آنجاست.
بدان که محمد صلوات الله علیه آنچه یافت از نسبت یافت نه از نسب که ابوجهل و ابولهب هم از آن نسب بودند.
شما به نسب از آن مهتر قناعت کرده اید و ما همگی خویش در نسبت بدان مهتر در باخته ایم و هنوز قناعت نمی کنیم
لاجرم از آن دولت و عزت که آن مهتر داشت ما را نصیب کرد و بنمود که راه به حضرت ما به نسبت است نه به نسب.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
حکایت نویس مباش. چنان باش که از تو حکایت کنند.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
خواجه امام مظفر را بگویید که آن یک هم تویی. ما هیچ نیستیم.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
امام مظفر حمدان در نوغان یک روز می گفت که
کار ما با شیخ ابوسعید هم چنان است که پیمانه ای ارزن. یک دانه شیخ ابوسعید است و باقی من.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
زندان مرد. آسودن مرد است. چون قدم از زندان بیرون نهاد به مراد خواهی رسی.
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
در کشور عشق جای آسایش نیست ✴ آنجا همه کاهش است.افزایش نیست
بی درد و الم توقع درمان نیست ✴ بی جرم و گنه امید بخشایش نیست
سخنان و جملات زیبای ابوسعید ابوالخیر
از اهل زمانه عار می باید داشت ✴ وز صحبتشان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید ✴ امید به کردگار می باید داشت
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست ✴ تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت ✴ نامی است ز من بر من و باقی همه اوست
¨‘°ºO✥✥✥Oº°‘¨
ایزد که جهان به قبضه قدرت اوست ✴ داده است تو را دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را ✴ هم صورت آنکه کس تو را دارد دوست
منبع : fa.wikiquote.org
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 441 تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1398 ساعت: 15:12