«الویس پریسلی» تا قبل از روز مرگش، چهره محبوب تبلیغاتی برای پیچیدهترین و طولانیترین جنبه اعتیاد به داروهای پزشکی بود، البته واقعیت این است که این وضعیت عملاً بهعنوان نوعی اعتیاد در نظر گرفته نمیشود. الویس که در ده سال آخر عمرش فراز و نشیبهای متعددی را تجربه میکرد، شروع به مصرف داروهای تسکیندهنده دردها و دیگر مواد دارویی «تائید شده» کرد. ولی او هم مانند سایر افرادی که به داروهای پزشکی اعتیاد پیدا کردهاند، خودش را متفاوت از معتادان کثیف و بددهنی میدانست که گرفتار کوکائین یا هروئین شده بودند.
امروز هم وقتی در مورد بحران مواد مخدر صحبت میکنید یا در مورد این صحبت میکنید که معتاد به «متامفتامین» بودن چه معنیای دارد، تصوری که به ذهنتان خواهد رسید، نوعی فرومایگی همراه با ذلت و کثافت و ناامیدی مطلق است که سالیان نوری با تصوری که از تجویز «ایمن» داروی «آدرال» به دست یک روانشناس مجرب به ذهنتان میرسد، فاصله دارد.
با این حال در مستند مهم و آگاهیبخش «قرصهایت را بخور» که در نتفلیکس قابل مشاهده است، میبینیم که «آلیسون کلایمن» (کارگردان فیلم) این پیشداوریهای ناصحیح در مورد اعتیاد را از بین برده و به بیننده نشان میدهد که چنین تفکراتی چقدر خطرناک و گمراهکننده هستند. فیلم او بر روی روان داروهای محرکی مانند «آدرال»، «ریتالین» و … متمرکز است که هماکنون در سطحی وسیع برای درمان «اختلال کمتوجهی-بیشفعالی» و دیگر اختلالات توجهی-رفتاری تجویز میشوند.
البته قطعاً این داروها مورد استفاده خاص خود را دارند. لیکن از همان ابتدای عرضه آنها، چنان فضای تبلیغاتی معجزهگونهای پیرامونشان شکل گرفته است که اگر کسی در مورد معتبر بودن، مؤثر بودن یا ایمن بودن آنها تردیدی مطرح کند ، قطعاً با برچسب بیسوادی مواجه خواهد شد.
کلایمن که نخستین فیلمش مستند تحسینشدهی «آی ویوی: بدون پشیمانی» در سال ۲۰۱۲ بود، در این فیلم چندین شخصیت مهم که دستاوردهای ارزشمندی داشتهاند را به مخاطب نشان میدهد – از دانشجویان دانشگاه گرفته تا متخصصان فنّاوری و قهرمانان ورزشی مانند هافبک سابق فوتبال آمریکایی «ابِن بریتون» – اما این دستاوردها به بهای اضطراب به دست آمدهاند. همه این شخصیتها بهنوعی موفقیتشان را مدیون داروهای محرکی هستند که باعث میشود وضعیت جسمی آمادهتری داشته باشند. مسئلهای که در اینجا ذکر آن اهمیت دارد این است که این داروها از نظر شیمیایی، آنقدر به «آمفتامین»ها شباهت دارند که بشود آنها را نمونه پزشکی آمفتامینها دانست.
آمفتامین که در دهه ۱۸۸۰ کشف شد، برای نخستین بار در سال ۱۹۳۲ در قالب «اسپری تنفسی بنزدرین» بهصورت عمومی به فروش رسید. (نخستین مقالهی هشداردهندهای که نسبت به استفاده قرصهای محرک در دانشگاهها انذار میداد، سال ۱۹۳۷ در مجله «تایم» منتشر شد). ما در فیلم متنی را میشنویم که در آن یکی از کاشفین آمفتامین اثرات آن را بیان میکند – درست مثل وقتی که زیگموند فروید با شعف فراوان، نشئگی ناشی از مصرف کوکائین را ضبط کرده بود.
این ماده مخدر در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی محبوبیت زیادی پیدا میکند و بسیاری از افراد مصرفکننده آن میشوند، از هنرمندان و نویسندگان «نسل بیت» گرفته تا خلبانان بمبافکنهای جنگ جهانی دوم و متأسفانه زنان خانهدار حاشیهنشینی که قرصهای رژیمی مصرف میکردند. مصرف آمفتامین تا اواخر دهه ۱۹۶۰ هنوز قانونی بود و بعد از ممنوعیت آن بود که صحبت از خطر فراوان این داروها (و البته احساسات ناشی از مصرف آنها) تبدیل به موضوعی جنجالی شد.
اما طنز تلخ ماجرا این است که پس از آن، مصرف همهگیر این مخدرها، وجهه پزشکی به خود گرفت و شرکتهای بزرگ دارویی توانستند داروهای محرک را تبدیل به صنعتی کنند که سالانه ۱۳ میلیارد دلار درآمد دارد. امروزه اگر شما بخواهید به یک خردسال هفتساله کمی کوکائین، مقداری آبجو یا اندکی آمفتامین بدهید، سریعاً دستگیر خواهید شد چرا که این کار شما نوعی بدرفتاری با کودکان و سوءاستفاده از آنها محسوب میشود.
اما اگر برای یک خردسال هفتساله داروی ریتالین تجویز کنید، کسی شما را مورد پیگیری قرار نخواهد داد، چرا که شما فقط دارید با درمان مشکلات تمرکزی آن کودک، یک کار خوب و «پیشرفته» انجام میدهید. مستند «قرصهایت را بخور» به خودش جرئت داده و میپرسد: «این دو با هم فرقی دارند؟»، میپرسد آیا واقعاً ترکیب شیمیایی داروها تفاوتی دارند؟ میپرسد آیا شرکتهای بزرگ سازنده روان داروها، عملاً کاری کردهاند که اثرات آمفتامین به کل جامعه تسری یابد؟ جامعهای که اکنون با فرامحرکهای روانی پیش میرود!
تمرکز «قرصهایت را بخور» روی آدرال است که به دارویی محبوب و فراگیر بین دانشجویان دانشگاهها تبدیل شده است، میزان تقاضا برای این دارو آنقدر بالا رفته است که بخشی از داروهای تجویز شده برای کودکان، سر از بازار سیاه محیطهای دانشجویی درمیآورند. آدرال در صنایع مبتنی بر فناوری انجام شیفتهای کاری ۱۶ ساعته را ممکن میسازد و خستگی و یکنواختی کدنویسی را از بین میبرد، در والاستریت هم این دارو جای کوکائین را گرفته و از آن بهعنوان محرکی برای تسریع فعالیتهای محاسباتی ذهنی استفاده میکنند.
با این حال، نکته مهمی که در مورد استفاده فراگیر از این داروهای محرک در آمریکا وجود دارد، این است که مصرف آنها کاملاً قابلقبول و متعارف در نظر گرفته میشود. دلیل قابلقبول بودن مصرف آنها را فقط میتوان در این دانست که کسی ارتباطی بین این داروها و اعتیاد برقرار نمیکنند. از نظر عامه مردم، دانشجویی که این داروها را مصرف میکند یا یک متخصص آیندهنگر فناوری که در شرکتش به دنبال نوعی تقویتکننده مغزی –مثل چیزی که در «نامحدود» فیلم علمی تخیلی «بردلی کوپر» در سال ۲۰۱۱ رخ میدهد- است، «معتاد» نیست. آنها افرادی هستند که فقط دارند گامهای مسئولانه برای بهتر کردن سرنوشتشان برمیدارند.
مستند «قرصهایت را بخور» مسائل فراوانی را در مورد فرهنگ مبتنی بر فزونی بیشازحد اطلاعات، بازار کار بسیار فشرده و درهمتنیده، توسعه و بهبود میزان عملکردهای کاری اشخاص، و ترکیبی شیمیایی که محرک این بخش جدید دنیای سرمایهداری و عوامل مرتبط با آن شده است، بیان میکند، و سپس با برقرار کردن ارتباط منطقی بین این موارد، نتیجهگیریهایی میکند، این نتیجهگیریها ممکن است به نظر بسیاری از افراد، ناراحتکننده و برهم زننده آرامش افکار باشد.
با این حال فقط با آنها است که این مستند میتواند ادراک شما را آنقدر افزایش دهد که بتوانید ذهنتان را از حصار تبلیغات رها کنید. عنوان «قرصهایت را بخور» در ابتدای تماشای فیلم، خنثی به نظر میرسد، ولی در نهایت متوجه میشوید گوینده این جملهی دستوری کل جامعه است، جامعه دارد دستور میدهد: قرصهایت را بخور… وگرنه … . وگرنه چه میشود؟ وگرنه از دیگران عقب میافتی و مغز و ذهنت به گرد پای دیگرانی نمیرسد که مغزشان تحریک شده و با توان بیشتری کار میکند، دیگرانی که تا ابد معتاد این فرامحرکها شدهاند.
مترجم: رضا فرشید
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.