شاید اگر مفهوم کالت در حوزه آثار مطالعات سینمایی همان مفهوم فیلم کالت را میداد، کتاب گفتگوی تروفو و هیچکاک به عنوان یک کتاب کالت شناخته میشد. سال ۱۹۶۶ بود که فرانسوا تروفو کتاب مصاحبه خود با آلفرد هیچکاک را به چاپ رساند. این کتاب که چکیده گفتگوی ۲۷ ساعته این دو اسطوره سینما بود به سرعت تبدیل به یکی از محبوبترین کتابهای حوزه مطالعات سینمایی و گنجینهای برای درک هر چه بهتر سینمای هیچکاک شد.
در آن زمان هیچکاک از دوران اوج خود فاصله گرفته بود و تروفو تازه در ابتدای راه بود. هیچکاک خصوصا بین آمریکاییها چندان جدی گرفته نمیشد و به قول تروفو “هر گاه در پاسخ به سوال درباره کارگردان مورد علاقهام میگفتم هیچکاک با تعجب همگان رو به رو میشدم.” در این شرایط بود که منتقدان مجله کایه دو سینما از جمله ژان لوک گدار، کلود شابرول، اریک رومر و ژاک ریوت به سرکردگی تروفو به شکل تمام قد از هیچکاک حمایت کردند و نقش مهمی در بازشناسی ارزشهای سینمایی او در نظر سینما دوستان داشتند. کتاب گفتگوی تروفو و هیچکاک نیز نقش تعیینکنندهای در این امر داشت. شایان ذکر است که این کتاب با عنوان سینما به روایت هیچکاک با ترجمه پرویز دوایی در ایران موجود است.
مستند هیچکاک تروفو که توسط کنت جونز در سال ۲۰۱۵ ساخته شده، درباره همین کتاب و گفتگو است. گفتگویی تاریخی که حال قرار است سینماگران مختلف پیرامون آن صحبت کنند و به تعدادی از فیلمهای هیچکاک نیز پرداخته شود. جذابیت این موضوع سینهفیل محور، دیدن چهرههای مهم تاریخ سینما که درباره آثار هیچکاک صحبت میکنند و همین طور شنیدن صدای تروفو و هیچکاک آن قدر جذاب است که بتوان از دیدن آن لذت برد. اما مشکل این جاست که مستند چیز اضافهای نسبت به کتاب ندارد، جز حرفهای گاه جذاب چهرههایی چون مارتین اسکورسیزی، پیتر باگدانوویچ، دیوید فینچر، وس اندرسون و پل شریدر.
جونز مستند را با صحبتهای فیلمسازان درباره اهمیت کتاب آغاز میکند. وس اندرسون از تعدد دفعاتی که آن را خوانده است میگوید و باگداوویچ نیز اهمیت آن را در تغییر نظر مردم درباره هیچکاک متذکر میشود. سپس در کنار شنیدن بخشهایی از گفتگوی اصلی با صدای تروفو و هیچکاک با شروع از نخستین فیلم مهم هیچکاک یعنی مستاجر سیر کارنامه او با نظرات مختلف فیلمسازان بررسی میشود.
جونز تمرکز اصلی را بر روی دو فیلم روانی و سرگیجه – که در اظهار نظری جالب فینچر آن را به شدت منحرفانه میداند! – گذاشته و بحث درباره آنها به عنوان مهمترین فیلم هیچکاک – به زعم جونز – اکثر دقایق فیلم را شامل میشود. در خلال این بحثها مباحث جالبی مثل شیوه کار او در فیلمسازی، نظراتش راجع به بازیگران و مشکلاتی که با بازیگران فیلمهایش داشت، مطرح میشود. اما در این مباحث نیز ایراد اصلی مستند همچنان به چشم میخورد؛ تمام این مسائل در کتاب موجود است و جونز از سمت خود حرف تازهای نمیزند و حتی موضعی نیز ندارد. بهترین مهمان فیلم مارتین اسکورسیزی است.
او پیش از این نیز ثابت کرده پیش از آن که کارگردانی بزرگ باشد، سینه فیلی تمام عیار است و با سینماست که نفس میکشد. اسکورسیزی که شیرین سخنتر از بقیه مهمانان به نظر میرسد از نظرگاهی جالب به فیلم روانی مینگرد و چند تحلیل جالب از نماهای رانندگی جنت لی ارائه میدهد.
اما بر خلاف نام فیلم که هیچکاک تروفو است، تروفو در این میان گم است. تروفو که او را بزرگترین عاشق سینما دانستهاند و یکی از بهترین کارگردانان تمام ادوار فرانسه نیز هست، نقش کوچکی در خوانش جونز از کتابش ایفا میکند. در واقع تروفو بهانهای شده برای تجلیل از هیچکاک که البته این امر با توجه به این که در نهایت سنگینی کتاب به نفع هیچکاک است اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. درخشانترین لحظات فیلم به زعم من ادای احترام دو فیلمساز به یکدیگر خصوصا در نامهنگاریهای شخصیشان است.
همیشه بزرگمنشی و شخصیت والای تروفو در سینما و احترام عجیبی که به تاریخ سینما میگذارد برایم جذاب بوده است. او همانطور که در فیلمهایش از چهارصد ضربه گرفته تا روز برای شب، همواره به سینماگرانی که دوست داشته ادای دین کرده است؛ در زندگی واقعی نیز بر خلاف بسیاری از همقطارانش با احترام از فیلمسازان بزرگ آمریکا یاد میکند. فیلمسازانی مانند فورد، هاکس، رائول والش و همین هیچکاک که برخی از اروپاییها به خاطر محدودیت دید نسبت به سینما و عدم درک درست دنیای آنها و البته برخی اظهارنظرهای ضدروشنفکرانه خود این فیلمسازها، آنها را درجه دو میدانستند.
موضوع رویارویی تروفو و هیچکاک به خودی خود به قدری جذاب است که فرقی نمیکند در چه مدیومی ساخته شود. مستند جونز نیز موفق میشود تا حدی از این موضوع بینظیر استفاده کند و گلیم خود را از آب بیرون بکشد. لحظهای در فیلم وجود دارد که هر عاشق سینمایی را تحت تاثیر قرار میدهد. جشنی برای بزرگداشت هیچکاک در اواخر عمر برگزار شده است. تروفو پشت میکروفون میرود و نطقی چند کلمهای را فریاد میزند که مانند آن را در تاریخ سینما به یاد ندارم: “در آمریکا به این مرد هیچ میگویید. در فرانسه ما او را موسیو هیچکاک (آقای هیچکاک) صدا میزنیم!”
نویسنده: دانیال هاشمیپور
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.