چیزی که «جوکر» را تا این حد مهم کرده، شرایط روحی، روانی و اجتماعی حال حاضر در دنیاست. به طور مثال اگر این فیلم در ۱۹۹۹ اکران میشد و «باشگاه مشتزنی» در ۲۰۱۹ به نمایش درمیآمد، چنین استقبالی، حتی شاید در مقیاسی پرشورتر، نسبت به «باشگاه مشتزنی» صورت میگرفت و «جوکر» تاد فیلیپس فیلمی میشد که معلوم نبود تعداد زیادی از مخاطبان، امروز به یادش بیاورند.
اولین نکتهای که این حجم پرشور استقبالها نسبت به «جوکر»، ذهنها را درگیر آن میکند همین نوع تحولات روحی و روانی در دنیا طی سه دهه اخیر است. وقتی اوائل دهه ۹۰ میلادی، جنگ سرد تمام شد و دنیا به عصر تکقطبی شدن نظام سرمایهداری پا میگذاشت، هنوز با این وضوح که امروز دیده میشود قابل تشخیص نبود که ادامه این وضع چقدر میتواند دنیا را کلافه کند. آن روزها همه از سقوط دیکتاتوری خلف استالین خوشحال بودند و به اینکه تکقطبی شدن نظام سرمایهداری در دنیا، جایگزین مناسبی برای دیوار بیرحم برلین یا تانکهای شوروی در ورشو و کابل نیست چندان فکر نمیکردند.
بشر هرگاه به خلاص شدن از یک شر، قبل از یافتن وضع جایگزین برای آن فکر کرده، سر از محاصره عقربهایی درآورده است که وادارش میکنند به مار غاشیه پناه ببرد. حالا بشری که روزی از محاصره عقربهای سرخ، به مارهای غاشیهای آمریکا و نظام سرمایهداری پناه برده بود، بار دیگر کلافه شده و حتی ممکن است همانطور اشتباه کند که بار قبل کرد.
دنیای کلافه امروز، فیلم «جوکر» را چنان نمیبیند که ۲۰ یا ۳۰ سال پیش نمونههایی حتی بیپرواتر از آن را میدید؛ اما درست دیدن چنین فیلمی چگونه است و اینطور که امروز آن را میبینند، نتیجهگیریها سر از کجا در میاورد؟
«جوکر» را فیلمی ارزیابی کردهاند که بر ضد نظام سرمایهداری موضع گرفته و در جهانی که طی یکی دو سال اخیرش، از هامبورگ و پاریس تا شیلی در آمریکای جنوبی و از آنجا تا خاورمیانه و شاخ آفریقا، هر روز شاهد تجمعات و تظاهراتی بر ضد سیستم یکپارچه سرمایهداری است، چیزی که ضدسرمایهداری ارزیابی شود، قطعا قدر و منزلت بالایی خواهد یافت. اما آیا این فیلم به واقع ضد سرمایهداری است یا فریبمان میدهد؟
سوال را اینطور هم میشود پرسید؛ «جوکر» خواسته یا ناخواسته بر ضد سرمایهداری عمل میکند یا تأثیر آن خواسته یا ناخواسته اتفاقاً به نفع همین سیستم است؟ باز هم نوع دیگری از پرسش در اینباره را میشود متصور بود؛ آیا «جوکر» جایگزینی برای نظام سرمایهداری پیشنهاد میدهد یا صرفا قصد آن بر هم زدن نظم ظالمانه موجود است، هرچند با برهم خوردن این نظم، بدون عاقبتاندیشی و یافتن ایدهای جایگزین، وضع بتواند بدتر هم بشود، طوری که راضی شویم همان سیستم سرمایهداری سر جایش برگردد؟ در حقیقت باید گفت خاصیت فیلم «جوکر» همین است که لحظهای بدون فکر کردن به این دست مسائل، در لذت انتقام, از سیستمی که حداقل ۳۰ سال در نظام تکقطبی جهان، وجود ما سهم نابردهها را نادیده گرفته است غرق شویم. فرق تفکر انقلاب,ی با تفکر انتقام,ی همین جاست.
هر دو ممکن است به یک چیز اعتراض کنند اما یکی آرمانشهری برای جایگزینی دارد و دیگری فقط میخواهد تخلیه روحی شود. انقلاب, یک حرکت جمعی است و انتقام, یک حرکت فردی. انتقام, جوکری، نوع دیگری از خلاصی به وسیله خودکشی است؛ چنانکه میتواند حتی با آن ترکیب هم بشود و معجونی به اسم عملیات انتحاری را خلق کند و تا آنجا پیش برود که اگر دستش به صاحبان سرمایه و زالوهای بزرگ و نامیرا نرسید، با فریاد الله اکبر، عدهای از خود مسلمانها را بکشد و یا در گرانترین شهر دنیا به مسلسلی در دست نوجوانی کلهزرد و چشمآبی تبدیل بشود که به کالج میرود و رگبار را روی همشاگردیها و معلمهایش روشن میکند.
جوکر الهه انتقام, است در فصل فراموشی قهرمانها، در زمانهای که آرمان از یاد رفته و مسابقه بیرحمانه بقاء در طبقات پایین اجتماع، آنها را از ایده اتحاد برای درهم کوبیدن ظلم و پاره کردن زنجیرها دور نگه داشته است.
اگر آلترناتیو ما در برابر نظام سرمایهداری جوکر باشد، چه نتیجهای به بار خواهد آمد؟ این را هم میشود از کمپانی «وارنر برادرز» که از بزرگترین پخشکنندههای فیلم در دنیا و یکی از نمادهای سیستم سرمایهداری است پرسید؛ چون همین کمپانی پخش «جوکر» را برعهده دارد و البته هم میشود پاسخ آن را از کسانی که با ادبیات انتقادی آمریکا معروف به ادبیات سیاه آشنایی دارند سراغ گرفت؛ آنها که رمانهای نئونوآر خواندهاند و فیلمهایش را دیدهاند، آنها که نمایشنامههای نیل سایمون آمریکایی در نقد آمریکا را دوست داشتهاند و در عبارتی یککاسه؛ آنها که بهترین نقدها از نظام سرمایهداری را از دل یکسری داستانها، نمایشنامهها، ترانهها و فیلمهای خود آمریکا بیرون کشیدهاند.
نقدهایی که موشکافانه است و پوچی این سیستم را خوب عیان میکند اما جایگزینی ارائه نمیدهد، چون جامعه فردگرای آمریکا اساسا تصور منسجمی از اتحاد اجتماعی در ناخودآگاه و و سطح آگاهانه ذهنش ندارد و نمیتواند دست به کار انقلاب, شود.
بستگی دارد سوال را از چه کسی بپرسیم؛ از «وارنر برادرز» یا علاقمندان غیرسیاسی «هنر سیاه» آمریکا؟ و در نقطه مقابل از آنها که تفکر عملیاتی دارند یا آنها که دنبال شناسایی حریف از طریق چنین فیلمی هستند… به هر حال عدهای هم بر کرانهی تلاقیِ این دو موج ایستادهاند و به لذت انتقام, فکر میکنند. آنها که «جوکر» را مهمترین فیلم دنیا در سال ۲۰۱۹ میلادی کردند، همینها هستند.
بهترین خاصیت فیلم «جوکر» وسیله قرار دادن آن برای شناخت نتایجی است که سیستم سرمایهداری میتواند ایجاد کند؛ همین؛ اما اگر از این فیلم راهکار خواسته شود باید گفت؛ امثال «جوکر» بارها در تاریخ هنر آمریکا ساخته شدهاند و نتیجه تمامی آنها هیچوقت تولید ایدهای منسجم برای برداشتن سرمایهداری از سر راه و احقاق حقوق مردم فرودست نبوده است، بلکه در بهترین حالت، اگر دچار برداشتهای عجیب و عجولانه نشویم، اینها تنها کمکمان میکنند که از یاد نبریم در چه منجلابی زندگی میکنیم.
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 387 تاريخ : چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت: 12:35