«صد سال تنهایی» وامدار «گمگشتههای دیار فراموشی» سیدمرتضی آوینی است. نه تنها به خاطر استفاده آرشیوی که از تصاویر گمگشتهها کرده، بلکه به خاطر مضامینی که «گمگشتههای دیار فراموشی» به فضای فیلم محمد مهدی فارسی آورده تا گمگشتگی، فراموشی، زمان، عشق و دیالکتیک مرگ و زندگی را در هیچستانِ بشاگرد روایت کند.
هیچستانی که در اعماق غربت آن سوی یادهای گمگشتهی گذشتههای دور و در فراز و نشیب پهنهای که جز قافلههای قصه از آن عبور نکرده بودند گم شده بود تا اینکه عبدالله والی که به اندازه اسمش ساده و مخلص است غبار غربت از آن زدود.
بستری که قرار است در آن کارگردان مستند به روایت قهرمان داستانش بپردازد سختترین و مهمترین بخش فیلم است که جز با استمداد از فیلم آوینی روایت آن میسر نبود. نه تنها به خاطر آرشیوی که از بشاگرد سال ۶۰ در دسترس نیست، بلکه به خاطر سختی فضاسازی درباره مفاهیم عمیقی که قهرمان داستان با آن سر و کار دارد.
قطعات نریشنهای مرتضی آوینی مثل « زمان، زن خستهای بود نشسته، سنگ آسیابدستی میچرخاند و روزها را چون هستههای خرما آرد میکرد و برای بچهها نان پیری و بیماری میپخت.» یا «گویی هر آنچه ما از شهرهایمان راندهایم، با بادها، به آنجا گریختهاند. از فقر، از جذام، از مالاریا و عشق. بله عشق. عشق را هم که ما از شهرهایمان رانده بودیم به آنجا گریخته بود.» به خوبی از پس ترسیم دیالکتیک مرگ و زندگی برمیآید و همین باعث میشود تا کار کارگردان برای روایت زیر و بم داستان قهرمانش آسان شود.
«صد سال تنهایی» روایت سیر و سلوک شخصی عبدالله والی است. عبداللهی که دو سفر اول اسفار اربعه را در جبهه گذرانده و حالا در جهاد، سفرهای «من الحق الی الخلق بالحق» و «فی الخلق بالحق» را در پیش دارد. سختی سفر و فاصله صعب العبور طبیعت ناهموار میناب تا بشاگرد استعارهای از این سفر سلوکی است که عبدالله برای هموار کردن آن در ابتدا ابزاری جز دیلم و بیل و کلنگ به همراه ندارد و پس از مشقت زیاد و تحمل رنج و درد و غربت کار، نهایتا اسباب و وسایل دیگری به مددش میآید و «راه» هموارتر میشود.
کارگردان برای تصویر کردن طبیعت پر فراز و نشیب و وحشی منطقه علاوه بر تصویرسازیهای مستند، از تصاویر هلیشات هم کمک میگیرد که نه تنها به فرم اثر لطمه نزده بلکه به فضاسازی بهتر فیلم هم کمک کرده است. هوشمندی دوم استفاده از دو صدا برای روایت داستان و شرححال حاج عبدالله و استفاده از تصاویر خود مرحوم والی برای روایت مقاطع مختلف ماجراست که پروسه همذاتپنداری مخاطب با سوژه را روانتر میکند. از نقش محمد علی فارسی به عنوان تدوینگر فیلم هم نباید گذشت که در بسیاری موارد بار سنگین کارگردانی اثر را هم سبکتر کرده است.
فیلم به خاطر روایتهای مکرر شدیدا متکی به تدوین است و کاربلدی فارسی در این کار به خوبی در فیلم به چشم میآید. به جز بدسلیقگی در انتخاب نام فیلم و پلان نهایی فیلم که در آن فرم مستند تا حد بیانیههای سیاسی پایین میآید تقریبا سایر عناصر سینمایی در جایی که باید باشند قرار دارند و همین باعث شده تا «صد سال تنهایی» اثر یکدست و قابل تاملی باشد.
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 421 تاريخ : چهارشنبه 27 آذر 1398 ساعت: 23:22