نقض رای دادگاه بدوی مبنی بر محکومیت خوانده به پرداخت خسارات ناشی از تخلف از شرط
نقض رای دادگاه بدوی مبنی بر محکومیت خوانده به پرداخت خسارات ناشی از تخلف از شرط
نقض رای دادگاه بدوی مبنی بر محکومیت خوانده به پرداخت خسارات ناشی از تخلف از شرط
رأي دادگاه
اولاً اعتراض تجديدنظرخواهان بر دادنامه تجديدنظرخواسته به شماره 113-25/1/81 صادره از شعبه 504 دادگاه عمومي تهران مآلاً وارد و با عنايت به مجموع محتويات پرونده و مستندات مدركيه ابرازي مضبوط در آن و نحوه ي استنتاج و استنباط دادگاه بدوي از محتويات پرونده دادنامه معترض عنه مخدوش به نظر مي رسد زيرا با توجه به اظهارات و مدافعات احداز تجديدنظرخواهان به نام خانم ن..... و با ملاحظه مبايعه نامه مستند مدركيه مشاهده مي شود اولاً شرط مورد استناد خواهان هاي بدوي جهت مطالبه خسارت بامضاي دو تن از تجديدنظرخواهان يعني خانم ن.... و ن.... نرسيده است و دو نفر مذكور در واقع با عدم امضاي آن عدم موافقت خود را با شرط استنادي اعلام و قانوناً در زمره ي مشروط عليهم نيستند و فقط شرط بين خواهان ها و احداز تجديدنظرخواهان به نام ن..... مقرر گرديده است كه باز با فرض صحت و تحقق شرط، دادگاه بدوي مي بايست صرفاً نسبت به سهم و در حق شخص اخيرالذكر اتخاذ تصميم مي نمود و نه كس ديگري. ثانياً با ملاحظه شرط استنادي مندرج در ظهر مبايعه نامه شماره 420-25/8/78 تنظيمي در بنگاه معاملات ملكي آتيه مشاهده مي شود كه شرط مرقوم به كيفيت و گونه اي كه تجديدنظرخواندگان و دادگاه بدوي آن را تعبير و تفسير نموده اند نيست بلكه تصريح بر آن دارد كه در صورت آماده بودن مدارك و تكميل ساختمان و پس از اعلام فروشنده.........» و محتويات پرونده دلالتي بر آماده بودن مدارك در موعد معهود ندارد و مشروط لهما نيز مداركي دال بر آماده بودن اسناد و مدارك لازمه جهت نقل و انتقال ارائه ننموده و لذا شرط مقرر بين خريداران و احراز فروشندگان اساساً تحقق نيافته و استدلال هاي وكيل تجديدنظرخواندگان نيز به خلاصه اينكه دريافت ثمن معامله از ناحيه فروشندگاني كه شرط را امضاء نكرده اند دلالت بر قبول شرط دارد فاقد وجاهت قانوني است و از لحاظ قضائي پذيرفته نيست بنابراين دادنامه تجديدنظرخواسته مخالف با قانون و موازين قضائي تشخيص و با نقض آن بجهات مذكور در فوق حكم برد دعوي خواهان هاي بدوي صادر و اعلام مي دارد. ثانياً در خصوص دعوي جلب ثالث تجديدنظرخواهان در اين مرحله كه مبادرت به جلب آقاي ا.... نظر به اينكه اساساً نقش مشاراليه در دعوي مطروحه در واقع نقش گواه و شاهد براي ثبوت عدم آماده بودن مدارك و عدم تحقق شرط بوده و بين او و اصحاب دعوي رابطه قضائي و حقوقي وجود نداشته و نظر به عدم توجه دعوي به مجلوب به لحاظ ذي مدخل نبودن وي در دعوي موجود بين طرفين و با عنايت به صدور حكم به نفع تجديدنظرخواهان حكم به رد آن داده مي شود رأي صادره قطعي است. رئيس شعبه 29 دادگاه تجديدنظر استان تهران .
http://citylawyer.blogfa.com