از دیدن تصاویر ایرانی ها در سوریه ناراحتم
از دیدن تصاویر ایرانی ها در سوریه ناراحتم
دیدنِ تصاویر شهادت و به اسارت گرفته شدن تعداد خیلی زیادی از نیروهای رزمنده ی ایرانی توی "خان طومانِ" سوریه، قلبم رو سوزوند. ما چه مدافع جنگ در سوریه باشیم چه مخالف باشیم، چه حامی سیاستهای نظام باشیم چه نباشیم، چه مذهبی باشیم چه غیر مذهبی، مگه میشه با دیدنِ دستِ بسته ی هموطنمون توسط دیوهای وحشی داعشی و القاعده ای، بغض نکنیم و ناراحت نشیم؟
این عربهای وهابی و تکفیری، به خونِ ایرانی جماعت تشنه هستند. کاری به بچه حزب الهی و بچه قرتی ایرانی ندارن، کلا اسم فارس و ایران بیاد، میخوان نابودش کنن. حالا دائما به این فکر می کنم که چه بلایی ممکنه بر سر این بیچاره ها بیارن؟! خیلی از این بچه هایی که میرن سوریه، صرفا از روی اعتقادات دینی میرن نه چیز دیگه ای. حالا یه عده شاید بگن به اینا پول میدن، مادام العمر خانوادشون رو تامین می کنن یا هرچیزی، آخه کدوم آدمیه که به خاطر پول،حاضر میشه بره توی دل داعشی که گردن میزنه و آدما رو زنده زنده می سوزونه؟!
کاری به بالایی ها نداریم، کسایی که شاید بالاتر از مسائل مذهبی (مثل دفاع از حرم حضرت زینب)، دنبال پیشبرد مسائل سیاسی (مثل دفاع از دولت بشار اسد) هستند، اما این بچه های جوونِ مظلوم چه گناهی کردند؟ اینها بعضیاشون همسر و نامزد دارند، بعضیاشون رسما عضو یک نهاد نظامی شدند و اون نهاد نظامی از اینها خواسته که در جنگ شرکت کنند.
من نمی دونم تا کی باید تصاویر جنگ و خونریزی رو ببینیم؟ تا کی به اسم دین، آدم ها کشته میشن؟ تا کی باید دلمون بلرزه از شنیدن خبر کشته شدن جوونای ایرانی؟... واقعا دردناکه، دلم برای مادراشون، خواهراشون، همسراشون و بچه های کوچولوشون میسوزه. کاش میشد مثل توافق هسته ای، سر سوریه و یمن و عراق، بین ایران و عربستان توافقی میشد و این "جنگِ نیابتی" خاتمه پیدا می کرد.