در جواب شما
در جواب شما
پاسخ:]سلام . پوزش می خوام .متاسفانه چون در گیر پایان نامه هستم چند شب یکبار می تونم سری به وبلاگ یزنم .
بله، مسلمااینده را نمی تونیم پیش بینی کنیم ،هیچ کس از فرصتها و اتفاقات غیر منتظره یا از معجزه هایی که قراره سر راه زندگیش قرار بگیره خبر نداره اگر اینطور بود که همه می دو نستند باید چی کار کنند .ولی همه می دونند که دلشون ازشون چی می خواد اگه از خودم بپرسم :فلانی دوست داری چه طوری زندگی کنی؟؟ چی جواب می دم ؟؟ در ضمن همه هم تقریبا خودشون رو می شناسند از خودم بپرسم ایا در خودم توانایی رسیدن می بینم ؟؟ متن بعدی را هم حتما خوانده اید ،چند نکته را در تعیین کردن مسیر زندگی باید در نظر گرفت :
1- کائنات فقط برای اهداف و ارزوهای کسانی انرزی می گذارد که تکلیفشون با ارزوها و خواسته ها و مسیری که دوست دارند در ان قرار بگیرند معلوم باشه : وقتی کسی خودش با ارزوها و خواسته هاش از کائنات ،رو در بایستی داره کائنات هم اون رو در مسیری می گذاره که خودش می خواد .
2- نوشتن تو این راه خیلی کمک می کنه ، نوشتن معجزه می کنه ، نوشتن زوایای مخفی وجود ادم رو برای خود ادم رو می کنه ، با چند وقت نوشتن وقتی بر می گردیم و می خونیم ، می فهمیم که خواسته واقعی ما از زندگی و این کائنات چیه ، با خودم حرف بزنم مثلا بنویسم : زهرا از این زندگی چی می خوای ؟ با خدا حرف بزنم چون خداوند منبع الهام و قدرت است نوشتن کمک می کند به او نزدیک شویم و خودمان را بهتر بشناسیم و از او کمک بخواهیم .مثلا : خدایا من دوست دارم در زندگی ام این اتفاقات.... بیفتد و کمک کن برایش تلاش کنم و به ان برسم ...با خدا خودمانی تر از هرکس دیگری حرف بزنیم . او در خلوتهایی که حتی نزدیک ترین ها به من نمی توانند وارد شوند حضور دارد، در خلوت ذهن ما ،در خلوت دل ما ، در گذشته ما در اینده ما ..
3- یک برنامه بلند مدت برای زندگی بریزیم : مثلا: هدف: من می خواهم شغل داشته باشم و به کسی متکی نباشم
هدف شغلی : من می خواهم یک ارایشگر خوب شوم
برنامه :به یک سالن مراجعه می کنم و اموزش می بینم ، و....
هدف : می خواهم ازدواج کنم و مجرد نمانم و یک زندگی تقریبا مطمئن داشته باشم
هدف : می خواهم همسری داشته باشم که ....
برنامه : از فرصتهای ازدواج به خوبی استفاده می کنم و...
4- رویا داشتن خیلی مهمه، انها که رویا ندارند مرده اند. چشمها راببندم و خودم را انطور که دوست دارم باشم تصور کنم انقدر تلقین کنم و باور کنم که کائنات ان را واقعیت زندگی من بپندارد و برای رسیدن من به ان تمام فرصتها و اشخاص مورد نظر من را پیش روی من قرار بدهد..شاید.. اگر... ممکنه ... و کلماتی از این قبیل را از ذهنم پاک کنم .
5- در تعیین هدفهایمان هرگز اصل انسانیت و خوب بودن و پاک بودن را فراموش نکنم . کسانی که در تعیین هدفهایشان و مسیر رسیدن به ان از هیچ کار خوب و بد ، انسانی یا غیر انسانی ، فرو گذاری نمی کنند، حتی اگر به هدف برسند ناگهان تمام انرزی و ارامششان تخلبیه می شود و گویی ر سیدنشان پوچ و بی معنی است و هرگز دیگر روی ارامش را نمی بینند. رسیدن به هدف مسیر دارد ولی اخر این مسیر انجاست که خط قرمز میان خوب و بد را تعیین می کند به محض اینکه خط قرمز دیدم باید دیگر دست بر دارم .
6- سکوت و گوش دادن و مطالعه و در کنار ادمهای با تجربه و بزرگ بودن فکر انسان را پخته می کند و مسیر را به راحتی به انسان نشان می دهد . گاهی در کنار ادمها بنشینم و فقط گوش بدهم بدون انکه در فکر خودم قضاوت کنم ، در سکوت را ه بروم و به صدای ادمها و.. فکر کنم ... به زندگی ادمهایی که فکر می کنم خوشبختند نگاه کنم و از انها بپرسم ایا واقعا احساس خوشبختی می کنند ... گاهی به خودم بگویم اگر من جای فلانی بودم خوشبخت بودم ؟...
7- اصل رضا را با وجود همه تلاشهایم فراموش نکنم .کسانی که پس از تمام تلاشهایشان به چیزی که فکر می کنند اگر بود خوشبخت ترین ادم روی زمین بودند ، نمی رسند ، و ناگهان نا امید می شوند و ناگهان شادیشان تمام می شود .. ومی شوند یک ادم تلخ منفی گرا... بخاطر این است که یادشان رفته یا اصلا یاد نگرفته اند که کسی هست که با وجود همه تلاشهای ما ما را رهبری می کند ، اصل تسلیم برای خدا خیلی قشنگ است .با اعتقاد به این اصل هرگز ناامیدی ها ریشه نمی دواند ..خنده ها مخفی نمی شود.. دلها افسرده نمی شود ...
8- اصل تغییر را هرگز فراموش نکنیم . کسانی که شخصیت های خشک متعصبی دارند و فقط به انچه که فکر می کنند درست است بها می دهند تا اخر عمر خودشان را اسیر طرز فکر رشد نیافته خود کرده اند .
9- کائنات کسانی که خودشان را ادب نکنند ادب می کند . در خودم چه خصوصیاتی می بینم که نیاز به اصلاح دارد . مثلا بی نظم هستم ...یا منفی باف هستم ... یا بد خلق هستم ... یا خود خواه ... یا متکبر از خود راضی .....سریعا برای تغییر خودم قدم بردارم برنامه ریزی کنم خودم را جریمه کنم پای تغییر صفت بد خودم بایستم ....قبل ازاینکه کتائنات مرا در راهی بگذارد که این خصوصیت مرا با بیشترین جریمه و هزینه فکری و روحی ادب کند و تغییر بدهد .مثلا فرزندی که به پدر مادرش بی محلی می کند توجه نمی کند برای غرورشان ارزشی قائل نیست ..را دچار همسری می کند که خیلی دوستش دارد ولی همسرش به او بی محلی می کند غروش را می شکند و....اینده ما با خصوصیات ما رقم می خورد .
10- هر گز ارزوهای دیگران را کپی نکنید . به زندگی شان حسرت نخورید .
امیدوارم خوب روی این نکته ها فکر کنید . و می توانید حضورا به ساعات کلاس من دراین ترم مراجعه کنید.