گامهایم راکه برزمین فرودمی اورم
اسمان فریادمیکند
وابرهاازترس میگریند
کوچه هاتمام خاطرات رابه نمایش میگزارند
انگارچشمانم میخواهندابرهارایاریدهندبرای خیس کردن خاطرات این می خانه هه ورنگ چهره سردت که قلبم راشکاندورفت رابشویند
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |