عاشقان بیایند، حال محبوب بدخیم است!!
عاشقان بیایند، حال محبوب بدخیم است!!
چند سالیست که تئاتر عربی و ذائقه دار اهواز از مسیر خود فاصله گرفته، آن هم فاصله ای فاحش، آخر "عروس فلسطین" مرتضی مطوری کجا و نمایش های دبیرستانی که به نام نمایش عربی اهواز به کام ملت می دهند کجا!. نمایش "حاتم" سید صادق فاضلی کجا و نمایش های فلکلور مانند بدون کیفیت سال های اخیر شبکه خوزستان کجا! ، نمایش "بیت الأوراق" و "کلمات مسروقه" و "الچبایچ" و "ضحیة الإجرام" بزرگان تئاتر عربی اهواز که با بافت فرهنگی و تاریخی اهواز آشنایی کامل دارند کجا و نمایش های میان پرده که متأسفانه با نام تئاتر عربی اهواز در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده اند کجا! . بگذریم!...
دوستان هنرمند عزیز ،سروران گرانقدر، اهل قلم گرامی حتما سال های اخیر نمایش هایی را دیده اید که با نام تئاتر عربی اجرا شده، و حتما دلتان حسابی گرفته، که شاهد نفس های آخر هنر تئاتر عربی اهواز که یادگار نمایش رجل الکوسج که ابی نؤاس الأهوازی در اشعارش از آن یاد کرده، نمایشهای عربی اهوازی قرن نوزدهم که تاریخ نمایش عربی کویت را ثبت کردند، نمایش های تعزیه عربی شوش و حمیدیه، نمایش عربی رادیویی الکنعانی و اگزاز و ... یا اصلا زیاد دور نشویم ، دوران طلایی جشنواره تئاتر عربی که زیاد دور نیست، هستید.
بیاید برای اصل تئاتر که سنگ آن را به سینه می زنیم، برای پیام انسان سازی تئاتر، برای جوهره تئاتر، برای نمایش عربی اهواز که صاحب تاریخ خاص خود است، برای مردمی که تشنه هنر فلکلور خود هستند، مردمی که تشنه هنر هستند، به این وادی باز گردیم. کجا دیده اید که مردم در روز عید سنتی و اسلامی خود چنان پرشور و پر جمعیت در مراسمی شرکت می کنند که نمایش میان پرده ببینند که آن هم فقط با قسمتی از فلکلور خود دیدار داشته باشند!.
چقدر خوب می شد اگر کارگردانان عزیز امثال سید صادق فاضلی ، مرتضی مطوری ، وهاب سعیدی، سید امیر موسوی، سید کاظم قریشی، کاظم شیاعی، خسرو شبیبی، سعید نگراوی و آن عزیزانی که نمایش هایشان بی شک وارد تاریخ هنری عربی شده، نمایشی برای تئاتر عربی اهواز کار کنند و شوک به سینه این هنر گرانمایه و بی نظیر بزنند.
همه می دانیم که جشنواره بهانه ایست برای دور هم جمع شدن، برای تجدید بیعت با هنر ناب تئاتر، برای محک زدن داشته ها و برای آشنایی با نوشته های جدید. که متأسفانه بعلت فاصله گرفتن اهل هنر تئاتر از جشنواره، در سال های اخیر شاهد ترجمه آثار مشاهیر به زبان عربی هستیم تا نوشتن متن جدید!. و این مصیبتی دردناک است، این همان نفس مصنوعی به تنه نیم جان است!. تنی که با دیدن اهلش بی شک جان می گیرد. باز تنومند شده و مسیری که سالهاست شروع کرده را حتما ادامه می دهد.
کافیست نگاهی به نوشته ها و اشعار اهل قلم مردم عرب اهواز بیندازید، بی شک سوژه های ناب و نهفته ی نمایشی زیادی می شود یافت که متأسفانه بخاطر نبود فضای تئاتر عربی این عزیزان دست به نمایشنامه عربی نویسی نزده اند، نوشته هایی که ریشه گرفته از فرهنگ بومی منطقه است. کتاب های تاریخی دکتر عبدالنبی قیم که سرشار از سوژه های دست نخورده و هنری نمایشی هستند، یا تصاویر نمایشی اشعار خانم فهیمه کعبی که در سایت های ادبی عربی و جامعه های مجازی به نشر گذاشته می شوند. به اشعار و نوشته های ادبی و نثر خانم هناء مهتاب که سرشار از روحیه نمایشی است ، اشعار دکتر نصاری و یوسف سرخی که به شکل هنرمندانه و منحصر به فرد چنان تصاویر نمایشی و وقائع بافتی بومی را به تصویر می کشد که گویی سالیان درازیست نویسنده نمایشنامه بوده اند. به نظر می رسد نبود فضا و آموزشگاه های تئاتر عربی که نمایشنامه نویسی بیاموزند و هنر تئاتر را والی باشند، سبب روبرو شدن با کمبود نمایشنامه نویس عرب در اهواز شده است.
منبع http://borwall.com/khozestan.php?khabar=7189