الگوگیری از شخصیت پیامبر(ص)
الگوگیری از شخصیت پیامبر(ص)
لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم
توبه / 128
نیاز انسان به الگو
می دانیم که گزینش فرستادگان خدا از میان انسانها از آن روست که بتوانند سرمشق برای امتها باشند, چرا که مهم ترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت پیامبران, دعوتهای عملی آنهاست. آنها باید (اسوه ناس) و (قدوه خلق) باشند.1
میزان اثرگذاری الگوهای عملی بر روحیه و کردار و رفتار انسانها, برای همگان آشکار است, چون با دیدن کارکرد و رفتار الگوها و دستاوردهای مثبت و عینی آن در زندگی فردی و اجتماعی الگو, انگیزه و تمایل برای پیروی از آنها در افراد به وجود می آید و فرد سعی خواهد کرد برای بهره مندی از آن دستاوردهای مثبت, خود را ملزم به پیروی از آن الگوها کند.
و از سوی دیگر, هر چه سن کم تر باشد, بیش تر تحت تأثیر الگوها قرار می گیرد, پس انتخاب الگوی مناسب برای خود و فرزندان, بسیار مهم است. البته این بدان معنی نیست که الگوپذیری و الگوخواهی فقط در سنین پایین و تنها در دوران کودکی مورد نیاز است, بلکه این نیاز در هر سنی وجود دارد و حتی افراد سالخورده برای بهتر سپری کردن این دوره از زندگی شان, به الگو و سرمشق نیاز دارند; اما این نیاز درباره سن بین 17 29 سال بیش تر نمایان است.
اصطلاحات:
اخلاق: طبیعت در ذات خودش, دارای هدفهایی است که به سوی آن هدفها حرکت می کند. در جمادات و نباتات تا اندازه ای می توان این معنی را فهمید. در حیوانات و انسان , بویژه مسأله تفکیک زندگی طبیعی از زندگی غیر طبیعی ارادی کمی دشوار می نماید. حیوانات از آن جهت که دارای زندگی غریزی هستند و غرایز آنها همان تواناییهای طبیعی است که به حقیقت می پیوندد, تا اندازه ای قابل فهم تر است. زندگی مورچه ها یا فیل ها یا نهنگ ها یا پشه ها, به نظر می رسد, همان گونه است که پیش تر بوده است, اما نسبت به انسان کمی مسأله پیچیده تر می شود.
حیثیت انسان به گونه ای است که زندگی طبیعی او با زندگی ارادی اش دو امر ممتاز و متفاوت است. گرچه هر دو به سوی یک مسأله اند که انسان باشد, ولی هرکدام از این صورتها طبیعی و ارادی تفاوت آشکار با روی دوم دارد.
در طبیعت انسان , هدفها و غرضها نهفته است که بعدی از انسان به سوی آن در تکاپو و حرکت است که این تلاش و حرکت را در بعد جسمانی او می توان به آشکارا دید و ما در بررسی این بخش از زندگی انسان, با شگفتی های آفرینش, رو به رو هستیم. گردش خون در بدن, حرکت سلولها در هر عضوی از بدن و….
علاوه بر بعد طبیعت آدمی, انسان دارای یک سلسله افعالی است که از راه اراده و اندیشه او انجام می گیرد. این فعالیتها و تلاشها برای رسیدن به هدف و غایتی است. این هدف و غایت, آن گاه تحقق می یابد که اراده و اندیشه پشتوانه آن عمل و فعالیت باشد. به این مثال توجه شود:
گیاه به غذا احتیاج دارد, غذای خود را از هوا, یا از زمین اطراف خود می گیرد, چه از طریق برگها و چه از طریق ریشه ها. حیوان هم به حکم طبیعت خود به سوی غذا کشیده می شود.
ولی انسان, آن گاه که نیاز به غذا پیدا کند, گر چه که یک نیاز طبیعی و طبیعت انسان بدان سوی در حرکت خواهد بود, تا رفع گرسنگی اتفاق بیفتد. ولی این نیاز با پشتوانه اراده و اندیشه برطرف خواهد شد. بنابراین ساختار وجودی انسان به گونه ای است که دو سیستم مستقل از هم, ولی در تعامل با یکدیگر فعال هستند. دستگاه اراده و اندیشه, در تلاش است تا نیازهای طبیعی انسان را برطرف سازد. ساز و کار این دستگاه اراده و اندیشه آن است که غرض و غایت انسان را به شکل و صورت نیاز در او ظهور و پرورش دهد. بدین جهت فرد احساس تشنگی می کند و میل می نماید که آب بخورد, یا احساس گرسنگی می کند و میل به غذا در او پیدا می شود.
مرحوم علاّمه طباطبایی در روشنگری پیوند بین فعالیت طبیعی و اراده انسان می گوید: همیشه در هر فعل اخباری, یک حکم انشایی دستور و فرمان وجود دارد, بایدها و نبایدها, و همین بایدها و نبایدهاست که انسان را وامی دارد تا در پی مقصد طبیعی باشد.
در گذشته برخی همچون افلاطون, بر این عقیده بودند که خوبی و بدی به عنوان یک واقعیت همچون هندسه و ریاضیات وجود دارد. خیر, خود حقیقتی است که بیرون از نفس انسان مستقل از آن, باید خیر را شناخت. خیر, در اخلاق, همان حقیقت است که انسان باید در پی آن باشد.
اما علامه طباطبایی بر این باور است که ما لازم است مسأله اخلاق را بشکافیم و ببینیم چگونه برای ما رخ می نمایاند و فهمیده می شود. اگر به خوبی و بدی, نیک توجه شود هر یک از آنها در پیوند انسان با اشیاء معنی پیدا می کند. چون در هر فعلی غایت و هدفی از انجام آن وجود دارد و ما می خواهیم تا به آن هدف و غایت برسیم و سپس به وسیله ای که ما را به آن هدف می رساند, خوب است پس خوب بودن یعنی باید برای رسیدن به هدف از آن استفاده گردد و بد بودن یعنی برای رسیدن به هدف نباید از آن استفاده شود, پس خوب بودن و بد بودن یعنی باید استفاده کنیم و نباید استفاده کنیم2.
شخصیت: personality
مجموعه منظم, متکامل و نسبتاً ثابت خصایص و رفتارهای بدنی, عقلی و اجتماعی فرد است که او را از دیگران مشخص می سازد و موجب سازگاری او با محیط, بویژه محیط اجتماعی می شود3. شخصیت در حوزه های مختلف, معنای خاص خود را خواهد داشت.
شخصیت در روان شناسی: شخصیت در روان شناسی, ترکیب زنده ای متشکل از تمامی عناصر تشکیل دهنده موجود انسانی است4. پس شخصیت همان انسان واقعی, با همان وضعی است که در خیابان, یا در محل کار و یا به هنگام فراغت دارد و کلیت روان شناختی است که انسان خاصی را مشخص می سازد5
شخصیت در مفهوم سیاسی و اجتماعی: شخصیت در مفهوم سیاسی و اجتماعی آن, به کسی اطلاق می شود که در تحول و حادثه تاریخی چنان است که اگر حضور نمی داشت و عمل نمی کرد, آن حادثه اتفاق نمی افتاد و یا جور دیگری می شد.6 منظور ما از شخصیت در این نوشتار ویژگیهای اخلاقی و رفتاری و عملکرد های یک فرد است که سبب بازشناخت آن فرد در بین دیگر افراد جامعه شده است و این پیامبر اکرم(ص) چه ویژگی و صفاتی داشت که به عنوان بهترین الگو (اسوه حسنه) مطرح گردید؟
الگوpattern یا modle
الگو در لغت, به معنای مدل, سرمشق, مقتدی, اسوه, مثال و نمونه است7. الگو در اصطلاح به آن چیزی گفته می شود که شکل گرفته است و در یک گروه اجتماعی حضور می یابد, تا به عنوان مدل یا راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار آید.8
مدل سازی یا سرمشق گیری: modeling به معنای روش و شیوه انتخاب از الگوهای رفتاری بدنی و کلامی مشهود, الگوی خاص رفتار برای تقلید و بررسی است.9
رفتار behavior
رفتار اصطلاحی است که از قلمرو روان شناسی psychology به جامعه شناسی sociologyآمده ا ست. در روان شناسی برای روشن کردن مفهوم و معنای رفتار از گفتمان عملگرایی positivical بهره جسته اند. بدین جهت, روان شناسان کوشیده اند تا مفهومی علمی ارائه دهند که یا با حواس پنجگانه درک شود و یا با روش استدلال استقرایی شناخته گردد.10
ساده ترین شناسه از رفتار behaviorاین است که گفته اند: رفتار عملی است که از فرد سر می زند یا سخنی است که بر زبان می آورد11. ولی در روان شناسی واژه رفتار behavior با دقت بیش تری تعریف شده است; چنان که گفته اند: هر فعالیتی حرکتی activity که جاندار organism انجام می دهد و به وسیله جاندار دیگر یا ابزار اندازه گیری پذیرای دیدن و یا اندازه گیری است12.
عمل aciton