اى عڛقـ
اى عڛقـ
تــو را مینویســم هر بــار
هــربار که دلتنگــتم..
و هــر بــار به تمــنایِ وصــالت میرسمـ و و هــربار نیستی ُ هــزار بــار از نبودنت میمیـرم
میتوان در نبودتــ به نوشتن متــوسل شد..به غصـه خوردن..
میتوان یکـ دریــای بیکران روی گونه هایم ایجاد کرد
و میتوان چشــم دوخــت به آسمانِ آبــی
و هنــوز امیدی باشد برای دیدنـــت..
هــربار که دلتنگــتم..
و هــر بــار به تمــنایِ وصــالت میرسمـ و و هــربار نیستی ُ هــزار بــار از نبودنت میمیـرم
میتوان در نبودتــ به نوشتن متــوسل شد..به غصـه خوردن..
میتوان یکـ دریــای بیکران روی گونه هایم ایجاد کرد
و میتوان چشــم دوخــت به آسمانِ آبــی
و هنــوز امیدی باشد برای دیدنـــت..
با نبودت نابودم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |