لباس عروس!
لباس عروس!
دلم پیش لباس عروسی جاماند امروز ! پشت ویترین مغازه لباس عروس فروشی ایستاده بودم و تصور میکردم من در این لباس چه شکل و شمایلی خواهم داشت و انقدر مثل دخترای نوجوون خیال پردازی کردم که در نهایت با خنده ای مضحک از ویترین دور شدم و به راهم ادامه دادم. اما میتوانم بگویم امروز خیلی نوجوان وارانه ، خیلی هم کودکانه از دیدن لباس های عروس انقدر سر ذوق امدم که دلم یک مخاطب خاص خواست که کنار هم ایستاده باشیم و در لباس عروس احساس کنم خوشبخت ترین عروس و داماد روی زمین هستیم که همه میتوانند به عشق آسمانی و افلاطونی ما غبطه بخورند!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |