ریحانه ی علی به زمین آمد....
ریحانه ی علی به زمین آمد....
مادر
ممنونم که
از تولد همراهم بودید
ممنونم که
اجازه دادید
در روز تولدتان،
متولد شوم....
من با همان مویرگ سیدی ام،
روحم را در آغوش حضرت بابایم می کشم
و
آمدن کوثر بهشتی اش را
تبریک می گویم...
+عید من لحظه هایی ست
که
نجف چراغانی ست....
+
چه گرفته است
امشب حضرت بابا برای تان
چه می کند زینب تان
چه خندان است لب های حسن جان و حسین جان تان
کاش ما هم میهمان جشن تان بودیم
امشب....
مادرم
روزتان و میلادتان مبارک...
دعا کنید برای نوکرتان
چشم مان به لطف و کرم و عیدانه شماست....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |