داستانک
داستانک
روزی دختری کور با پسری زیبا دوست می شود پسر با اینکه می داند دختر کور است و اورا نمی بیند او را دوست دارد.
بعد از مدتی دختر می گوید که می خواهم این دنیای زیبا را ببینم و پسر تصمیم می گیرد که چشم هایش را به او بدهد .
بعد از عملی طولانی دختر با چشم های زیبایش پیش پسر می اید و با دیدن اینکه پسر کور است او را رها کرده و می رود اما پسر او را رها نکرده بود و از ته دل دوست داشت
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |