آیا ریاضت و رهبانیت , عامل و فلسفه وجود حجاب است ؟
آیا ریاضت و رهبانیت , عامل و فلسفه وجود حجاب است ؟
چنانکه میدانیم رهبانیت و دشمنی با لذت , جریانی بوده که در بسیاری از نقاط جهان وجود داشته است . از جمله مراکز آن در مشرق زمین ، هندوستان ، و در مغرب زمین , یونان بوده است . نحله " کلبی " که یکی از نحله های فلسفی است و در یونان رواج داشته است ، طرفدار " فقر " و مخالف لذت مادی بوده است (1)
یکی از علل پدید آمدن اینگونه افکار و عقاید ، تمایل بشر برای وصول به حقیقت است . این تمایل در بعضی افراد فوق العاده شدید است ، و اگر با این عقیده ضمیمه گردد که کشف حقیقت از برای روح ,آنگاه حاصل میشود که بدن و تمایلات بدنی وجسمانی مقهور گردد ، قهرا منجر به ریاضت و رهبانیت میگردد . به عبارت دیگر ،این اندیشه که وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسرنیست ، علت اصلی پدید آمدن ریاضت و رهبانیت است .
علت دیگر پدیده ریاضت , آمیخته بودن لذات مادی به پاره ای از رنجهای معنوی است . بشر دیده است که همواره در کنار لذتهای مادی یک عده رنجهای روحی وجود دارد . مثلا دیده است که هر چند داشتن ثروت موجب یک سلسله خوشیها و کامرانیها است اما هزاران ناراحتیها و اضطرابها و تحمل ذلت ها در تحصیل و در نگهداری آن وجود دارد . بشر دیده است که آزادی و استغناء و علو طبع خود را به واسطه این لذات مادی از دست میدهد . از اینرو از همه آن لذات چشم پوشیده , تجرد و استغناء را پیشه خود ساخته است .
شاید در ریاضت هندی ، عامل اول ، و در فقر طلبی کلبی یونانی , عامل دوم بیشتر مؤثر بوده است . علل دیگری نیز برای پدید آمدن ریاضت و گریز از لذت ذکر کردهاند . ازآنجمله اینکه محرومیت و شکست در موفقیتهای مادی مخصوصا شکست در عشق ، سبب توجه به ریاضت میگردد . روح بشر پس از این نوع شکستها انتقام خود را از لذتهای مادی بدین صورت میگیرد که آنها را پلید میشناسد و فلسفه ای برای پلیدی آنهامیسازد .
افراط در خوشگذرانی و کامجوئی عامل دیگر توجه به ریاضت است . ظرفیت جسمانی انسان برای لذت محدود است . افراط در کامجوئی و لذات جسمانی و تحمیل بیش از اندازه ظرفیت بر بدن , موجب عکس العمل شدید روحی مخصوصا در سنین پیری میگردد , خستگی و سرخوردگی به وجود میآورد .
تأثیر این دو علت را نباید انکارکرد ولی مسلما اینها علت منحصر نمیباشند . تأثیر این دو علت بدین نحو است که پس از شکستها و عدم موفقیتها ، و یا خستگیها و فرسودگیها ، اندیشه وصول به حقیقت , در روح بیدار میگردد . توجه به مادیات و غرق شدن در اندیشه های مادی خود مانعی است برای اینکه انسان درباره ازلیت و ابدیت و حقیقت جاودانی بیاندیشد و در این جهت فکر و تلاش کند که از کجا آمدهام و در کجا هستم و به کجا میروم ؟ اما همینکه به واسطه شکست و یا خستگی ، حالت گریز و بی رغبتی نسبت به مادیات در روح پدید آمد ، اندیشه در مطلقات بلامزاحم مانده جان میگیرد . این دو عامل همیشه به کمک عامل اول سبب توجه به ریاضت میشود . والبته بعضی از افرادی که به سوی ریاضت کشیده میشوند تحت تأثیر این دو عامل میباشند نه همه آنها .
بررسی
اکنون ببینیم از نظر اسلام و طرزتفکری که اسلام به جهان عرضه داشته است آیا چنین تعلیل و توجیهی برای پوشش صحیح است ؟ .
اصولا اسلام با فکر ریاضت و رهبانیت سخت مبارزه کرده است و این مطلب را مستشرقین اروپائی هم قبول دارند . اسلام به نظافت تشویق کرده. پیغمبر اکرم شخصی را دید در حالی که موهایش ژولیده و جامه هایش چرکین بود و بدحال مینمود , . فرمود : " « من الدین المتعة » " (2) یعنی تمتع و بهره بردن از نعمتهای خدا جزو دین است . و هم آنحضرت فرمود : " بئس العبدالقاذوره " ( 3 ) یعنی بدترین بنده , شخص چرکین و کثیف است" . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : ": ان الله جمیل یحب الجمال " (4) یعنی خداوند زیبا است و زیبائی را دوست میدارد . امام صادق فرمود : " خداوند زیبا است و دوست میدارد که بنده ای خودرا بیاراید و زیبا نماید و بر عکس ، فقر را و تظاهر به فقر را دشمن میدارد . اگر خداوند نعمتی به شما عنایت کرد باید اثر آن نعمت در زندگی شما نمایان گردد . به آنحضرت گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمایان گردد ؟ فرمود به اینکه جامه شخص نظیف باشد ، بوی خوش استعمال کند ، خانه خود را با گچ سفید کند ، بیرون خانه را جاروب کند ، حتی پیش از غروب چراغها را روشن کند که بر وسعت رزق میافزاید (5)
در قدیمی ترین کتابهائی که در دست داریم مانند " کافی " که یادگارهزار سال پیش است ، بحثی تحت عنوان " باب الزی و التجمل " وجود دارد . اسلام به کوتاه کردن و شانه کردن مو و به کار بردن بوی خوش و روغن زدن به سر , سفارشهای اکید کرده است .
عده ای از اصحاب رسول اکرم به خاطر اینکه بهتر و بیشتر عبادت کنند و از لذات روحانی بهره مند شوند ترک زن و فرزند کردند ، روزها روزه میگرفتند و شبهاعبادت میکردند . همینکه رسول خدا آگاه شد آنها را منع کرد و گفت من که پیشوای شما هستم چنین نیستم ، بعضی روزها روزه میگیرم ، بعضی روزها افطار میکنم ، قسمتی از شب را عبادت میکنم و قسمتی دیگر نزد زنهای خود هستم . همین عده از رسول خدا اجازه خواستند که برای اینکه ریشه تحریکات جنسی را از وجود خود بکنند ، خود را اخته کنند . رسول اکرم اجازه نداد ، فرمود در اسلام این کارها حرام است .
دستور کوتاه کردن لباس - برخلاف معمول اعراب که لباسهایشان به قدری بلند بودکه زمین را جاروب میکرد - به خاطر نظافت است که در اولین آیات نازله بر رسول اکرم بیان شده است : « و ثیابک فطهر »(6)
همچنین استحباب پوشیدن جامه سفید , یکی به خاطر زیبائی است و دیگر به خاطر پاکیزگی است ، زیرا لباس سفید چرک رابهتر نمایان میسازد و به همین موضوع در روایات اشاره شده است : « البسواالبیاض فانه اطیب و اطهر » . ( 7 ) رسول اکرم هنگامی که میخواست نزد اصحابش برود به آئینه نگاه میکرد ، موهای خود را شانه و مرتب میساخت و میگفت خداوند دوست میدارد بنده اش را که وقتی که به حضور دوستان خود میرود خود راآماده و زیبا سازد ( 8 ) . ، یعنی لباس سفید بپوشد که زیباتر و پاکیزه تر است .
اسلام التذاذ و کامجوئی زن و شوهر از یکدیگر را نه تنها تقبیح نکرده است ،ثوابهائی هم برای آن قائل شده است . شاید برای یک نفر فرنگی شگفت انگیز باشداگر بشنود اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر ، آرایش کردن زن برای شوهر ، پاکیزه کردن شوهر , خود را , برای زن مستحب میداند(9) . در قدیم که به پیروی از کلیسا همه گونه التذاذات شهوانی را تقبیح میکردند ، این حرفها را تخطئه کرده حتی مسخره میدانستند . اسلام التذاذات جنسی در غیر محدوده ازدواج قانونی را به شدت منع فرموده است و آن خود فلسفه خاصی دارد که بعد توضیح خواهیم داد ، ولی لذت جنسی در حدود قانون را تحسین کرده است تا جائی که فرموده دوست داشتن زن ازصفات پیغمبران است : « من اخلاق الانبیاء حب النساء » (10) در اسلام زنی که درآرایش و زینت خود برای شوهر کوتاهی کند ، نکوهش شده است کما اینکه مردانی که در ارضاء زن خود کوتاهی میکنند نیز نکوهش شدهاند .
حسن بن جهم میگوید : بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم ، دیدم خضاب فرموده است . گفتم رنگ مشکی به کار برده اید ؟ فرمود : بلی ، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در همسر او است . برخی از زنان به این جهت که شوهرانشان خود را نمیآرایند ، عفاف را از دست میدهند(11) حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : « تنظفوا و لا تشبهوابالیهود » . یعنی نظیف باشید و خودتان را شبیه به یهود نکنید . بعد فرمود زنان یهودی که زناکار شدند بدان جهت بود که شوهرانشان کثیف بودند و مورد رغبت واقع نمیشدند . خودتان را پاکیزه کنید تا زنانتان به شما راغب گردند .
پاورقی :
1 مولف - سرسلسله کلبیون یکی از شاگردان سقراط است به نام " انتیس طینس " . او مانند استاد خود غایت وجود را در کسب فضیلت دانست ولی فضیلت را در ترک همه تمتعات جسمانی و روحانی میدانست . گفته اند : " از این جهت او و پیروانش را کلبیون میگفتند که گفتگوهای " انتیس طینس " در محلی از شهر آتن واقع میشد که به مناسباتی آنجا را " سگ سفید " میخواندند . و نیز به سبب اینکه پیروان او در شیوه انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم معاشرت و لوازم زندگانی متمدن نیز دست برداشته حالت دام و دد (12) اختیار نمودند ، با لباس کهنه و پاره و سر وپای برهنه و موی ژولیده ( مانند هیپیهای عصر ما ) میان مردم میرفتند و درگفتگو هر چه بر زبان میگذشت بی ملاحظه میگفتند ، بلکه در زخم زبان اصرارداشتند و به فقر و تحمل رنج و درد ، سرفرازی میکردند و همه قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی بدان مقید شده اند ترک کرده حالت طبیعی را پیشه خودساخته بودند " . ( سیر حکمت در اروپا ، جلد اول صفحه 70 ) .
2 مولف - وسائل جلد اول صفحه 277
3 و 4 مولف – وسائل جلد اول صفحه 277
5 مولف -وسائل جلد اول صفحه 278
6 مولف -جامه های خویش را پاکیزه گردان . سوره المدثر ، آیه 4
7مولف - وسائل ، جلد اول صفحه 280
8 مولف - وسائل ، جلد اول صفحه . 278
9 سایت - یعنی شوهر , خودش را برای زنش نظیف و پاکیزه نماید .
10 مولف - وسائل الشیعه جلد 3 صفحه . 3
11 مولف - کافی جلد 5 صفحه 567
12 سایت - منظور , حیوانات اهلی و وحشی می باشد .