نمازپیامبر(ص)
نمازپیامبر(ص)
شخصيتي مانند پيامبر(ص) بهتر از ديگران مي دانسته كه چه روشي مناسب تر است. علاوه بر اينكه در اين گونه موارد مهم حتي خود پيامبر(ص) به تعليم الهي و از طريق جبرئيل امين روش وضو و نماز را فرا مي گرفته است و در حقيقت براي عبادت واقعي بايد از جهت شكل و محتوا تابع بود.
جهت توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
الف. در رابطه با اختلاف شيعه و اهل سنت در مورد وضو، نماز و سجده بر مهر توجهتان را به مطالب زير جلب مي نماييم:
در ابتدا ذكر يك مطلب به عنوان مقدمه و به صورت كلي لازم است : به اعتقاد شيعه اماميه , هيچ كس جز نبي اكرم (ص ) حق تشريع , تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر اكرم (ص ) از طريق اتصال به منبع غيب , از احكام الهي مطلع مي شدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر اسلام طبق نص و تصريح ايشان , ائمه (ع ) براي تبيين احكام الهي (و نه تشريع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرق مسلمين : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شيء گرانبها ميان شما باقي مي گذارم : كتاب خدا و اهل بيتم , مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد».
اگر ائمه (ع ) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند, صرفا بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص ) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند. منشأ پيدايش برخي تفاوت ها در كيفيت نماز و وضو، به دو عامل اساسي برمي گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پيامبر اكرم (ص ) و پيدايش سؤالات جديد: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسي به كسي كه مبين حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبي اكرم و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينه هاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته مي ديدند - براي يافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از ديدگاه شيعه، ائمه معصومين , مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبي اكرم و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبي اكرم , نيز دسترسي به مبين و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع ), آنچه را كه حكم الهي بود تبيين مي كردند; مثلا در مسائلي چون : آيا مي توان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر بر روي زمين و محل سجده نمازگزار, چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش ) فاصله شود, مي توان بر آن سجده كرد يا نه ؟ آيا خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و..., در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كرده اند.
2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا, پس از رحلت رسول اكرم (ص ) صورت گرفت - مانند مسأله تكتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خليفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ايستادند. وي علت اين عمر را جويا شد, گفتند ما مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اين گونه مي ايستيم . عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اين گونه بايستيم (مستند العروه الوثقي , آيت الله خويي , ج 4, ص 445 - جواهرالكلام , ج 11, ص 19).
ب. در مسأله وضو آمده است كه وضوي همه ي مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدي داشته و مانند وضوي كنوني شيعه بوده است . اين مسأله با آيه قرآن نيز تطبيق دارد كه مي فرمايد: «وامسحوا برؤوسكم و ارجلكم» (مائده , آيه 6)
در اين آيه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالي كه اهل تسنن پاها را مي شويند, علت تغيير وضو اين بود كه عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگي وضوي پيامبر گرفتار ترديد شد, او سپس وضوي پيامبر را به شكلي كه اكنون در ميان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. اين قضيه مورد مخالفت بسياري از صحابه پيامبر واقع شد, لكن حكومت اموي بنا به اغراض سياسي در نقاط مختلف اسلامي شيوه عثمان را تبليغ كردند و شرايطي به وجود آوردند كه برخي از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاكم را نداشت و در نتيجه اين گونه وضو گرفتن رواج يافت .
ج. علت استفاده از مهر اين است كه:
اولاً: بنا بر روايات بسيارى - كه شيعه و سنى نقل نمودهاند - پيامبر(ص) بر خاك سجده مىكردند و در تابستان كه بر اثر هواى عربستان خاك و ماسههاى كف مسجد النبى(ص) بسيار گرم و سوزان مىشد، بر حصير سجده مىكردند.
ثانيا: عبادت توقيفى است و در اجزا و شرايط آن بايد براساس قول و فعل شارع عمل كرد؛ چنان كه خود پيامبر(ص) نيز فرمودهاند: «صلّوا كما رأيتمونى اصلى؛ همانطور كه مىبينيد من نماز مىخوانم، شما نيز نماز بخوانيد». بنابراين از نظر فقهى بر غير آنچه كه پيامبر(ص) بر آن سجده كردهاند، سجده جايز نيست.
ثالثا: اساس سجده، بريدن از دنيا و متعلقات آن و خضوع و خشوع كامل در پيشگاه خدا است و در روايت است كه انسان به خوردنىها و پوشيدنىهاى خود تعلق بسيار دارد. پس بر اين گونه امور سجده روا نيست و جبهه برخاك ساييدن بيشترين كرنش و تواضع و دورى جستن از تعيّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شيعه موضوعيت ندارد؛ بلكه ملاك همان سجده بر خاك است و مهر وسيلهاى است كه سجده بر خاك را در هر جا و هر مكان سهل و آسان مىسازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نيز سجده بر خاك را تأكيد كردهاند؛ همچنان كه اماممحمد غزالى در كتاب «احياءالعلوم» بر اين مسأله انگشت نهاده است. بنابراين مخالفت برخى از اهل سنت با اين مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نيز سجده بر خاك افضل است و اگر اشكالى هست در اين است كه چرا برخلاف سنت پيامبر(ص) اهل سنت بر هر چيزى حتى فرش و... سجده مىكنند.
د. ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواندن از زمان پيامبر اسلام(ص) شروع شده است و پيامبر اسلام هم بين اين دو نماز جمع مىكردند و هم به تفريق مىخواندند و هيچگونه ترديدى در اين نيست. جمع بين ظهر و عصر و جمع بين مغرب و عشاء در روايات شيعه و روايات اهل سنت آمده است. براى نمونه به چند روايت اشاره مىكنيم: روايات شيعه: عبدالله بن سنان از حضرت امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا(ص) بدون اين كه عذرى در كار باشد، ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند، (وسائلالشيعه، ج 3، ص 160، باب 32، ح 1). اسحقاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا بدون اين كه عذرى در كار باشد، ظهر و عصر را در يك جا خواندند. عمر به آن حضرت گفت: آيا در نماز چيز تازهاى پيدا شده؟ پيامبر اكرم(ص) گفت: نه چيز تازهاى درباره نماز نيامده ولى خواستم بر امت خودم گشايشى بدهم، (وسايل، ج 3، ص 161، ح 2). عبدالملك قمى مىگويد: به امام صادق(ع) گفتم: مىتوانم بين دو نماز را بدون اين كه عذرى داشته باشم جمع بكنم؟ امام در جواب گفت: پيامبر خدا اين كار را انجام داد و خواست كه امت را در آسايش و سبكى قرار دهد، (همان، ح 3). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده كه او گفت: پيامبر خدا بدون اين كه خطر و سفرى در بين باشد، ظهر و عصر را با هم خواند. ابن عباس گفت: پيامبر خواست با اين كارش امت را در آسايش قرار دهد و كسى از امت او به زحمت و مشقت نيفتد، (همان، ح 4). عبدالله بن عمر مىگويد: پيامبر با اين كه در مدينه بود و مسافر نبود نماز را تمام و با هم خواند،(همان، ح 7). امام باقر(ع) فرمود: پيامبر خدا ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند، (همان، ح 11).روايات اهل سنت: جابر بن زيد از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا(ص) هفت ركعت مغرب و عشاء را با هم خواند و هشت ركعت ظهر و عصر را با هم خواند و آن حضرت در مدينه بود، (صحيح بخارى، ج 1، ص 201، باب تأخيرالظهر الى العصر، ح 518، چاپ پنجم، 1993 - 1414، نشر و توزيع دار ابن كثير و اليمامه، دمشق و بيروت). و نيز مىگويد: پيامبر اسلام هفت ركعت را با هم خواند و هشت ركعت را هم با هم خواند، (همان، ص 206، ح 537، باب وقت المغرب). ابن عباس مىگويد: پيامبر اسلام در مدينه، بين ظهر و عصر و بين مغرب و عشاء را جمع مىكرد، بدون اين كه عذرى در كار باشد، (صحيح سنن نسائى، ج 1، ص 200، ح 601، باب الجمع بين الصلوتين فى الحضر). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند: رسول خدا(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند بدون اين كه خطر و يا سفرى در كار باشد، (صحيح مسلم، ج 1، ص 489، ح 49، باب الجمع بين الصلوتين فى الحضر، چاپ اول، دار احياء التراث العربى، 1955، 1374، بيروت). عبدالله بن شقيق مىگويد: روزى ابن عباس پس از نماز عصر، براى ما سخنرانى مىكرد. سخنرانى طولانى شد، آفتاب غروب كرد، هوا تاريك شد، ستارگان در آسمان ظاهر شدند و مردم مىگفتند: وقت نماز است. مردى از بنى تميم كه هميشه نماز را اول وقت مىخواند نزد ابن عباس آمد و گفت: بابا وقت نماز است و سخن را كوتاه كن. ابن عباس به او گفت: اى بىمادر! آيا تو به من سنت پيامبر را تعليم مىدهى؟! من خودم ديدم كه پيامبر اسلام ظهر و عصر را با هم مىخواند و مغرب و عشاء را با هم مىخواند. عبدالله بن شقيق مىگويد: من به شك افتادم. رفتم نزد ابوهريره و از او پرسيدم. ابوهريره گفت: ابن عباس راست مىگويد، (صحيح مسلم، ج 1، ص 491، ح 57 و 58). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه گفت: پيامبر اسلام بدون اين كه خطر و يا سفرى در كار باشد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مىخواندند. سعيد بن جبير از ابن عباس از حكمت جمع كردن پرسيد. او گفت: پيامبر خواست كه امت خود را به مشقت و زحمت نيندازد، (همان، ص 490، ح 54). عكرمه از ابن عباس نقل مىكند كه پيامبر اسلام در مدينه، بدون اين كه مسافر باشد، مغرب و عشاء را و نيز ظهر و عصر را با هم خواند، (مسند احمد بن حنبل، ح 1، ص 221، س 27، چاپ شده در ضمن «موسوعة السنة» الكتب الستة و شروحها، چاپ دوم). بر پايه اين روايات، جمع كردن بين نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا، هيچگونه اشكالى ندارد و متهم ساختن شيعه به اين كه خلاف سنت پيامبر عمل مىكنند، كار دشمنان اسلام و مسلمين است.
ه. شيعه با اعتقاد به ولايت و وصايت ائمه هدي(ع) معتقد است كه احكام فقهي مربوط به هر بخشي از زندگي از جمله نماز و وضو با هدايت اهل بيت معصوم رسول گرامي(ع) همان است كه تاكنون باقي مانده است، اين مطلب را منابع اهل سنت هم تأييد مي كند.
به عنوان مثال ، حذف «حي علي خير العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قيام و قرائت نماز و يا تحريم ازدواج موقت، از اموري كه اهل سنت هم قبول دارند كه برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خليفه دوم (عمر) و با سليقه او به وجود آمده است. از اين رو بايد گفت، اهل سنت به دليل پشت كردن به امامت امير مؤمنان و فرزندان معصومين(ع) دچار تحريفات جدي در امر عقيده و عمل اسلامي شده اند كه در جاي خود براي اهل تحقيق روشن و آشكار است. در اين باره مطالعه كتاب 11 جلدي الغدير مرحوم علامه اميني و يا كتاب «المراجعات» مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدين كه به فارسي هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامي) مفيد خواهد بود.
جهت توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
الف. در رابطه با اختلاف شيعه و اهل سنت در مورد وضو، نماز و سجده بر مهر توجهتان را به مطالب زير جلب مي نماييم:
در ابتدا ذكر يك مطلب به عنوان مقدمه و به صورت كلي لازم است : به اعتقاد شيعه اماميه , هيچ كس جز نبي اكرم (ص ) حق تشريع , تفسير و تبيين احكام الهي را ندارد. پيامبر اكرم (ص ) از طريق اتصال به منبع غيب , از احكام الهي مطلع مي شدند و مأمور به تبليغ اين احكام بودند. پس از پيامبر اسلام طبق نص و تصريح ايشان , ائمه (ع ) براي تبيين احكام الهي (و نه تشريع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حديث مورد اتفاق جميع فرق مسلمين : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شيء گرانبها ميان شما باقي مي گذارم : كتاب خدا و اهل بيتم , مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد».
اگر ائمه (ع ) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند, صرفا بيان حكم الهي و نحوه عمل و سيره رسول اكرم (ص ) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند. منشأ پيدايش برخي تفاوت ها در كيفيت نماز و وضو، به دو عامل اساسي برمي گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پيامبر اكرم (ص ) و پيدايش سؤالات جديد: با رحلت رسول اسلام , دوران دسترسي به كسي كه مبين حكم الهي بود به سر رسيد. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبي اكرم و پيدايش مسائل و سؤالات جديدي در زمينه هاي مختلف (از جمله در زمينه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت - كه راه دسترسي به بيانگر حكم الهي را بسته مي ديدند - براي يافتن پاسخ سؤالات خود, با اجتهاد و سليقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از ديدگاه شيعه، ائمه معصومين , مفسر و بيانگر حكم الهي بعد از نبي اكرم و بنا به سفارش ايشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبي اكرم , نيز دسترسي به مبين و مفسر احكام الهي داشتند و ائمه (ع ), آنچه را كه حكم الهي بود تبيين مي كردند; مثلا در مسائلي چون : آيا مي توان با كفش نماز خواند؟ آيا اگر بر روي زمين و محل سجده نمازگزار, چيزي غير از اجزاي زمين (مثل فرش ) فاصله شود, مي توان بر آن سجده كرد يا نه ؟ آيا خواندن سوره هايي كه سجده واجب دارد در قرائت نماز جايز است و..., در حالي كه اهل سنت در اين امور به فهم و رأي خود استناد كرده اند.
2- تغييرات و تشريعاتي كه از سوي خلفا, پس از رحلت رسول اكرم (ص ) صورت گرفت - مانند مسأله تكتف (دست بسته نماز خواندن ), عموما از زمان عمر خليفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتي اسيران فارس را نزد وي آوردند, آنان مقابل عمر دست بسته ايستادند. وي علت اين عمر را جويا شد, گفتند ما مقابل اميران و بزرگان خود به جهت احترام اين گونه مي ايستيم . عمر از اين نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز اين گونه بايستيم (مستند العروه الوثقي , آيت الله خويي , ج 4, ص 445 - جواهرالكلام , ج 11, ص 19).
ب. در مسأله وضو آمده است كه وضوي همه ي مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدي داشته و مانند وضوي كنوني شيعه بوده است . اين مسأله با آيه قرآن نيز تطبيق دارد كه مي فرمايد: «وامسحوا برؤوسكم و ارجلكم» (مائده , آيه 6)
در اين آيه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است , در حالي كه اهل تسنن پاها را مي شويند, علت تغيير وضو اين بود كه عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگي وضوي پيامبر گرفتار ترديد شد, او سپس وضوي پيامبر را به شكلي كه اكنون در ميان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. اين قضيه مورد مخالفت بسياري از صحابه پيامبر واقع شد, لكن حكومت اموي بنا به اغراض سياسي در نقاط مختلف اسلامي شيوه عثمان را تبليغ كردند و شرايطي به وجود آوردند كه برخي از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاكم را نداشت و در نتيجه اين گونه وضو گرفتن رواج يافت .
ج. علت استفاده از مهر اين است كه:
اولاً: بنا بر روايات بسيارى - كه شيعه و سنى نقل نمودهاند - پيامبر(ص) بر خاك سجده مىكردند و در تابستان كه بر اثر هواى عربستان خاك و ماسههاى كف مسجد النبى(ص) بسيار گرم و سوزان مىشد، بر حصير سجده مىكردند.
ثانيا: عبادت توقيفى است و در اجزا و شرايط آن بايد براساس قول و فعل شارع عمل كرد؛ چنان كه خود پيامبر(ص) نيز فرمودهاند: «صلّوا كما رأيتمونى اصلى؛ همانطور كه مىبينيد من نماز مىخوانم، شما نيز نماز بخوانيد». بنابراين از نظر فقهى بر غير آنچه كه پيامبر(ص) بر آن سجده كردهاند، سجده جايز نيست.
ثالثا: اساس سجده، بريدن از دنيا و متعلقات آن و خضوع و خشوع كامل در پيشگاه خدا است و در روايت است كه انسان به خوردنىها و پوشيدنىهاى خود تعلق بسيار دارد. پس بر اين گونه امور سجده روا نيست و جبهه برخاك ساييدن بيشترين كرنش و تواضع و دورى جستن از تعيّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شيعه موضوعيت ندارد؛ بلكه ملاك همان سجده بر خاك است و مهر وسيلهاى است كه سجده بر خاك را در هر جا و هر مكان سهل و آسان مىسازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نيز سجده بر خاك را تأكيد كردهاند؛ همچنان كه اماممحمد غزالى در كتاب «احياءالعلوم» بر اين مسأله انگشت نهاده است. بنابراين مخالفت برخى از اهل سنت با اين مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نيز سجده بر خاك افضل است و اگر اشكالى هست در اين است كه چرا برخلاف سنت پيامبر(ص) اهل سنت بر هر چيزى حتى فرش و... سجده مىكنند.
د. ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواندن از زمان پيامبر اسلام(ص) شروع شده است و پيامبر اسلام هم بين اين دو نماز جمع مىكردند و هم به تفريق مىخواندند و هيچگونه ترديدى در اين نيست. جمع بين ظهر و عصر و جمع بين مغرب و عشاء در روايات شيعه و روايات اهل سنت آمده است. براى نمونه به چند روايت اشاره مىكنيم: روايات شيعه: عبدالله بن سنان از حضرت امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا(ص) بدون اين كه عذرى در كار باشد، ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند، (وسائلالشيعه، ج 3، ص 160، باب 32، ح 1). اسحقاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا بدون اين كه عذرى در كار باشد، ظهر و عصر را در يك جا خواندند. عمر به آن حضرت گفت: آيا در نماز چيز تازهاى پيدا شده؟ پيامبر اكرم(ص) گفت: نه چيز تازهاى درباره نماز نيامده ولى خواستم بر امت خودم گشايشى بدهم، (وسايل، ج 3، ص 161، ح 2). عبدالملك قمى مىگويد: به امام صادق(ع) گفتم: مىتوانم بين دو نماز را بدون اين كه عذرى داشته باشم جمع بكنم؟ امام در جواب گفت: پيامبر خدا اين كار را انجام داد و خواست كه امت را در آسايش و سبكى قرار دهد، (همان، ح 3). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده كه او گفت: پيامبر خدا بدون اين كه خطر و سفرى در بين باشد، ظهر و عصر را با هم خواند. ابن عباس گفت: پيامبر خواست با اين كارش امت را در آسايش قرار دهد و كسى از امت او به زحمت و مشقت نيفتد، (همان، ح 4). عبدالله بن عمر مىگويد: پيامبر با اين كه در مدينه بود و مسافر نبود نماز را تمام و با هم خواند،(همان، ح 7). امام باقر(ع) فرمود: پيامبر خدا ظهر و عصر و نيز مغرب و عشاء را با يك اذان و دو اقامه خواندند، (همان، ح 11).روايات اهل سنت: جابر بن زيد از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا(ص) هفت ركعت مغرب و عشاء را با هم خواند و هشت ركعت ظهر و عصر را با هم خواند و آن حضرت در مدينه بود، (صحيح بخارى، ج 1، ص 201، باب تأخيرالظهر الى العصر، ح 518، چاپ پنجم، 1993 - 1414، نشر و توزيع دار ابن كثير و اليمامه، دمشق و بيروت). و نيز مىگويد: پيامبر اسلام هفت ركعت را با هم خواند و هشت ركعت را هم با هم خواند، (همان، ص 206، ح 537، باب وقت المغرب). ابن عباس مىگويد: پيامبر اسلام در مدينه، بين ظهر و عصر و بين مغرب و عشاء را جمع مىكرد، بدون اين كه عذرى در كار باشد، (صحيح سنن نسائى، ج 1، ص 200، ح 601، باب الجمع بين الصلوتين فى الحضر). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند: رسول خدا(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند بدون اين كه خطر و يا سفرى در كار باشد، (صحيح مسلم، ج 1، ص 489، ح 49، باب الجمع بين الصلوتين فى الحضر، چاپ اول، دار احياء التراث العربى، 1955، 1374، بيروت). عبدالله بن شقيق مىگويد: روزى ابن عباس پس از نماز عصر، براى ما سخنرانى مىكرد. سخنرانى طولانى شد، آفتاب غروب كرد، هوا تاريك شد، ستارگان در آسمان ظاهر شدند و مردم مىگفتند: وقت نماز است. مردى از بنى تميم كه هميشه نماز را اول وقت مىخواند نزد ابن عباس آمد و گفت: بابا وقت نماز است و سخن را كوتاه كن. ابن عباس به او گفت: اى بىمادر! آيا تو به من سنت پيامبر را تعليم مىدهى؟! من خودم ديدم كه پيامبر اسلام ظهر و عصر را با هم مىخواند و مغرب و عشاء را با هم مىخواند. عبدالله بن شقيق مىگويد: من به شك افتادم. رفتم نزد ابوهريره و از او پرسيدم. ابوهريره گفت: ابن عباس راست مىگويد، (صحيح مسلم، ج 1، ص 491، ح 57 و 58). سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مىكند كه گفت: پيامبر اسلام بدون اين كه خطر و يا سفرى در كار باشد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مىخواندند. سعيد بن جبير از ابن عباس از حكمت جمع كردن پرسيد. او گفت: پيامبر خواست كه امت خود را به مشقت و زحمت نيندازد، (همان، ص 490، ح 54). عكرمه از ابن عباس نقل مىكند كه پيامبر اسلام در مدينه، بدون اين كه مسافر باشد، مغرب و عشاء را و نيز ظهر و عصر را با هم خواند، (مسند احمد بن حنبل، ح 1، ص 221، س 27، چاپ شده در ضمن «موسوعة السنة» الكتب الستة و شروحها، چاپ دوم). بر پايه اين روايات، جمع كردن بين نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا، هيچگونه اشكالى ندارد و متهم ساختن شيعه به اين كه خلاف سنت پيامبر عمل مىكنند، كار دشمنان اسلام و مسلمين است.
ه. شيعه با اعتقاد به ولايت و وصايت ائمه هدي(ع) معتقد است كه احكام فقهي مربوط به هر بخشي از زندگي از جمله نماز و وضو با هدايت اهل بيت معصوم رسول گرامي(ع) همان است كه تاكنون باقي مانده است، اين مطلب را منابع اهل سنت هم تأييد مي كند.
به عنوان مثال ، حذف «حي علي خير العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قيام و قرائت نماز و يا تحريم ازدواج موقت، از اموري كه اهل سنت هم قبول دارند كه برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خليفه دوم (عمر) و با سليقه او به وجود آمده است. از اين رو بايد گفت، اهل سنت به دليل پشت كردن به امامت امير مؤمنان و فرزندان معصومين(ع) دچار تحريفات جدي در امر عقيده و عمل اسلامي شده اند كه در جاي خود براي اهل تحقيق روشن و آشكار است. در اين باره مطالعه كتاب 11 جلدي الغدير مرحوم علامه اميني و يا كتاب «المراجعات» مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدين كه به فارسي هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامي) مفيد خواهد بود.
در مورد سوالات احکام، جهت اطلاع از آخرين استفتائات با دفتر مرجع تقليد خود در تماس باشيد
برچسب ها: نماز پيامبر(ص)
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |