+
از هفته پيش بگم ك والدين تهران تشريف داشتن و من زندگى بسيار ارام و لذت بخشى داشتم
بسى بسيار خوش گذشت در نبودشون :)))
البته اخر هفته ك ميشه ٥شنبه بعد كنكور ارشد پاشدم واسه اولين بار تنهايى رفتم تهران
اين مسافرت تك نفره هم خيلى كيف داد
همزمان با رفتم آقاى الف اومد ك من رفتم ترمينال دنبالشو بردمش خونه
تهران نمايشگاه كتاب نزديك ٧٠٠ تومن كتاب خريدم
بعدشم لواسان رفتيمو ...
اومديم شهر خودمون از يكشنبه صبح ك با اقاى الف رفتيم ساقلكسار
دوشنبه فقط همو ديديم
سه شنبه صبح رفتيم بيرون كباب درست كرديمو خورديم
شبش قرار بود با بچه ها بريم ٥٠ كيلو البالو ك نشد و باز با اقاي الف رفتيم پيتزا برج خورديم
٢١ ارديبهشت ماه
از ديروز با اقاى غين نميحرفم
جديه جدى
البته امشب ك اقاي الف مجبورم كرد باهاش برم قليون سرا و سردرد و حال تهوع بعدش ك بهم دست داد باعث ميشه روى رابطم باهاش خيلي دچار شك شم
خيلي....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |