هنوز نباریده ویران کردی...
هنوز نباریده ویران کردی...
اینقدر از صبح غر غر کرد
اینقدر بغض کرد
اینقدر ناز کرد
اینقدر بهم ریخت
که دیگه نتونست جلوی بغضش رو نگه داره
آسمونو میگم
یه جوری این بغض ترکید
که از مسیر خودش طغیان کرد
رفتم که در اغوش بگیرم آسمون رو
اما
سنگینیه اشکاش هنوز روی دست و صورتم حس میشه
اثر سنگینی و شدت این اشک هنوز روی دستم مونده
آخ دستمم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |