دامپزشکی یا پزشکی
دامپزشکی یا پزشکی
من از پیشرفت کسی بدم نمیاد،ولی خوشم نمیاد ازم بپرسن که معدل نهاییت چند بوده،بعد از اون کمتر باشم،بعد باباش پز بده بهم.از باباش متنفرم.
بعد گفتم که من اصلا پزشکی دوست ندارم و دامپزشکی رو دوست دارم.مامانم گفت اگه میدونستیم که پزشکی قبول نمیشی این همه واست هزینه نمیکردیم!!!!
فاطمه بره پزشکی بخونه اونوقت تو دام پزشکی بخونی? من بهم بر میخوره!!!
گفتم من حرف مردم برام مهم نیست و من دنبال علاقه م میرم.از بچگی به پزشکی علاقه نداشتم و الان هم ندارم،از محیط بیمارستان هم متنفرم!
مامانمم گفت که آره برو دنبال گاوو و گوساله!
بعد گفت اصلا تو پزشکی قبول نمیشی اگه قبول بشی پزشکی میخونی.گفتم ن بخدا اگرم قبول بشم من دامپزشکی تهران رو فقط میخوام.
بعضی وقتا هم که دکترای بد جنس رو میبینم میگم ای کاش منم دکتر میشدم و اینجوری نبودم.ای کاش منم دکتر بودم که مریضای فقیر رو رایگان ویزیت میکردم.
اگه دکتر بشم بهتر میتونم دینم رو ترویج بدم،حرفام بیشتر تاثیر داره رو مردم تا اینکه دامپزشک بشم.
وقتی تو بیمارستان دکتر و پرستار اینارو میبینم که انگار از دماغ فیل افتادن،با مریضاشون یه کلام حرف نمیزنن،(به قول کوردی خودمون:ناو چاویان نانو دوی هفت مال اوره=یعنی اخمشون رزق و روزی هفت خونه رو میبره !!)خیلی حالم گرفته میشه،میگم اگه من دکتر بشم هیچوقت اینجوری رفتار نمیکنم
شاید دکتر بشم ولی حتما دوره دامپزشکی هم میرم
در هر صورت من دامپزشکی رو ول نمیکنم،چون از بچگی عاشششق حیونام.حیونا خیلی با وفان،خیلی خوبن.از خیلی آدما شعورشون بیشتره،ازشون نمیترسم،حتی از شیر هم نمیترسم.دوسشون دارم