داستان عمو دهقان
داستان عمو دهقان
مردی حاشیه خیابون بساط پهن کرده بود،
زردآلو هر کیلو 2000 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن.
یکی پرسید : " چرا هسته اش ازخود زردالو گرونتره؟!! "
فروشنده گفت : " چون عقل آدم رو زیاد میکنه."
مرد كمی فكر كردُ گفت :" یه کیلو هسته بده ."
خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت:
" چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردآلو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفتُ همین حرف رو به فروشنده گفت .
فروشنده گفت: " بــــــله ،
نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!!
چه زود هم اثر کرد!!!"
زردآلو هر کیلو 2000 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن.
یکی پرسید : " چرا هسته اش ازخود زردالو گرونتره؟!! "
فروشنده گفت : " چون عقل آدم رو زیاد میکنه."
مرد كمی فكر كردُ گفت :" یه کیلو هسته بده ."
خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت:
" چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردآلو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفتُ همین حرف رو به فروشنده گفت .
فروشنده گفت: " بــــــله ،
نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!!
چه زود هم اثر کرد!!!"
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |