بهونه
بهونه
بی معرفت شُدی
من که کفترِ جَلدِ بامت بودم
دیوونه ی اون نگات بودم
میری میگی:
فلانی رو خوب چزوندم
نمیخاد بهونه بیاری
من خودم اتقاقی حرفاتو شنُفتَم
تو رو بخدا یکم نگام کن
با اون چشات دردامو دوا کن!
بی معرفت
زمین و زمانم تو بودی
رفتی میگی:
فلانی رو خوب چزوندم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |