به بهانه بهار، تغییر در باورها
به بهانه بهار، تغییر در باورها
به بهانه بهار، تغییر در باورها
بهار بهانه ای است برای تغییر، برای بیداری از خواب زمستانی و شکفتن . تلاشی است برای نو شدن، رشد و بهبود. با امدن بهار به طبیعت، شور و شوق عجیبی در خیلی از ما برای اهداف جدید، برنامه های جدید و رفتارهای جدید ایجاد می شود.
می خواهیم سال جدید پربار تر و پرشکوه تر از سالیان گذشته باشد. می خواهیم اهداف و کارهای نیمه تمام گذشته را سر و سامان دهیم و به نتیجه برسانیم. اما پس از گذشت چند صباحی بعضا متوجه می شویم که سال جدید نیز با سالهای گذشته فرق چندانی نکرده است.
به واقع مثل گذشته آغازگر خوبی بودیم و حداقل بر روی کاغذ همه چیز خوب پیش می رفت اما در عمل خواسته هایمان تحقق نیافته است. دوباره می شویم همان انسان سابق با افکار، رفتار و عادات گذشته. براستی چرا اغلب در برنامه ریزی و اجرای آن شکست می خوریم. آسیب شناسی این موضوع البته بحث مفصلی است. اما با استناد به یافته های علم روان شناسی میتوان به یک نکته مهم اشاره کرد و آن اینکه بدون تغییر در باورهای ذهنی و ثابتمان نمی توانیم انتظار چندانی برای تغییر رفتار و عملکردمان داشته باشیم. به همین منظور ابتدائا باید شناخت مناسبی از باورها و احکام کلی ذهنمان در ارتباط با توانایی ها، ارزش ها، نگرشها، و خواسته هایمان کسب نموده و پس از تجزیه و تحلیل منطقی آنها نسبت به رد، قبول، اصلاح و یا جایگزینی های آنها با موارد مثبت اقدام نماییم. بدیهی است تغییر این باورهای نسبتا ثابت و پایدار که در طول سالیان متمادی شکل گرفته سهل و آسان نخواهد بود. اما چاره ای جز رویارویی با آنها نداریم چراکه بدون تغییر آنها، امیدی به تغییرات پایدار در رفتارمان نخواهد بود.