پَلِم بو دِلِه ؛ گَزنِه دَر بِرو
پَلِم بو دِلِه ؛ گَزنِه دَر بِرو
دیروز فرصتی دست داد تا با امیرفرهنگ به گلافشان برویم. البته به سمت باغ هم رفتیم. در مسیر گیاهِ گَزنه به پای امیر فرهنگ که شلوارک به پا داشت، خورد و سوزش عجیبی را حس کردهبود. به یاد گذشتهها افتادم. وقتی گزنه دست و پای ما را میگزید، سریع مقداری پَلِم ( گیاه آقطی ) میگرفتیم و بر روی محل گزش میزدیم و این شعر را میخواندیم: پَلِم بو دِلِه گَزنِه دَر بِرو ( یعنی: پَلِم برو داخل پوست من و خاصیت گزنه را که باعث درد میشود، بیرون بنداز )
خلاصه برای امیرفرهنگ پَلِم زدیم، خوب شد.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |