حس این روزهای دوشیزه میم
حس این روزهای دوشیزه میم
این روز ها حسی دارم،
حسی آمیخته با پوچی با نیستی/که چرا آفریده شده ام/که چرا وقتی مرا آفریده هوایم را ندارد؟/که چرا نگاهم نمیکند.../نمیدانم..../
واقعا نمیدانم چرا فقط حواسش به بقیه س/دوباره نم نم بارون..../این دل آروم نداره....
نداره..../
دلم جان معلومه که چی میخوای؟خو وقتی هودت نمیفهمی که چی میخوای چرا الکی جلز و ولز میکنی؟/
دلم گرفته دوباره/کار من انتظاره..../قلبم آروم نمیشه.../
غلط کرده این قد بی آرومی میکنه.....
فک کردی این جا چه خبره؟
فک کردی هر چی دوست داشتی بهت میدن؟
نه جانم ،این جا یه خدایی داره که خواس میده نخواس هم نمیده..../نه تو نه گریه هات نه خنده هات نه دلتنگی هات واسش مهم نیس.../اینقی التماسش نکن..../این قد ..../چی بگم؟/من هیچمو هیچمو هیچ..../ستایش تو و چشمات..../
فرجه ها شروع شده.../17 امتحانا شروع میشه..../تا31/
اصول 4 واحدیخ امیدوارم نیفتم...../سهم آبادی این تابستان رونق باغچه ی همسایه است...../باغ من خستگی طولانی از تماشای زمستان دارد..../
+ناتمام./
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |