سقوط غرب دورنیست
سقوط غرب دورنیست
1. خلأ آرمانی
مساله شناخت در فلسفه غرب لاینحل مانده و نتوانسته روح بشر را سیراب کند. ویل دورانت اعتراف می کند که خلأ موجود، در درجه اول یک «خلأ آرمانی» است؛ خلأ در ناحیه مقاصد و آرمان ها که به پوچی گرایی منتهی شده. با این که تصدیق می کند که این خلأ، خلأ نوعی تفکر و ایمان به اهداف انسانی است، اما می پندارد با هر نوع معنویتی _هرچند از حدود قوه تخیل تجاوز نکند_ چاره پذیر است. می پندارد سرگرم شدن به تاریخ و هنر و شعر قادر است چنین خلأ را که از عمق فطرت آرمان خواه انسان ناشی می شود، پر کند...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |