اخرین گروی حاج اصغر=اصغر حاجی=
میدان اعدام
با نزدیک شدن ماه تیر از طرف حسین حاج اسدالله پیغامی برای حاج اصغر امده
برای بستن یک گرو و یک قرار داد جدید با موافقت حاج اصغر یک شب حسین
حاج اسدالله با دو نفر از دوستانش به پارکینگ امده تعداد سیصدو یک کبوتر و مبلغ
یک میلیون و پانصد هزار تومان پول به تاریخ هفتم تیر ماه بطور همزمان و دو نفر به
مدت سه روز پای اب و دان قرارداد نوشته و امضا نمودن
در اینجا این توضیح را بدهم که در مدت این هشت سالی که در پارکینگ کبوتر بازی
شروع شده حاج اصغر از خیلی اتفاق هایی که در این مدت روی داده ناراحت و
دلگیر شده و یا به قولی دیگر بریده بود اول از حرف و حدیث هایی که در این حرفه
بوده دوم از یک تعداد از ادمهای جلف و حرف مفت زن سوم یک سری از همین
ادمها که پارکینگ را پاتوق خود کرده و بیست و چهار ساعته مزاحم او شده وووووو
ان سال هم در پارکینگ همچون سالهای گذشته رحیم عیسی بالا کبکی ها را
اوائل خرداد بیرون کرده و روی انها کارکرده و در طی این چند سال شناخت خوبی
از انها پیدا کرده جوری که هر روز تعداد زیادی کبوتر های بعد از ظهری داشته
با نزدیک شدن روز گرو و امدن ان دو نفر پای اب و دان و دیدن این همه کبوتر بعد
از ظهری و پرش های سنگین کبوتر های پارکینگ در این مدت که انها انجا بودند
و اطلاع دادن به حسین حاج اسدالله از وضعیت کبوترهای پارکینگ و از ان طرف
خراب شدن کبوترهای حسین حاج اسدالله یک شب مانده به روز گرو حسین حاج
اسدالله با سه نفر از دوستان خود به پارکینک امده و به حاج اصغر گفته که ما
کبوترهایمان مریض شده هوا نمی کنیم و امدیم امضا بدهیم که باختیم و تاوانمان
را هم که مبلغ قرارداد بوده راتقدیم کنیم ولی اگر شما موافقت نمایید در یک روز دیگر
و در تاریخ جدیدتر یک گرو دیگر ببندیم و یا اینکه همین قراردی را که هر دو نفرمان
امضا نموده که در تاریخ هفتم بطور هم زمان هوا نمایم را چند روز به عقب بیاندازیم
در این لحظه رحیم عیسی بالا و چند نفر از دوستان حاج اصغر که در انجا حضور
داشته حاج اصغر را به کناری برده و به او گفته که شما قبول کنید که قرارداد را
امضا کند که باخته و از نو یک قرارداد دیگر ببندید که حاج اصغر می گوید نه و باز
رحیم عیسی بالا و دوستان به حاج اصغر گفته تاوان نگیر ولی بگذار حسین حاج
اسدالله قرارداد را امضا نماید که باختم باز حاج اصغر می گوید نه خلاصه هر چقدر
به حاج اصغر اصرار می کنند او می گوید نه