منو میم
منو میم
وواااااااااااییییییی
امروز چه روز پر کاری بود
از دیشب خونه میم اینا اومدیم
در ضمن میم خانم دیدی بابات رو بغل کردم
تازشم به من گفت جیگرم عشقم
هـــــــــــــــــــــــــه
شب تا 3 بیدار بودیم
کلی باهم گفتیم و خندیدیم
صبح باهم رفتیم مولودی خیلی خوب بود چقدر دست زدیم و خندیدیم
قضیه مامان شین و اون دوتا دخترای جون
هه هه هه
بعد از اون رفتن به بازار و خرید
بعد اومدیم و حاضر شدیم رفتیم عقد
خــــــــــــــــیلیــــــــــــــــــــــی خــــــــــیلـــــــــــی خوش گذشت
بعد از اون رفتیم بیرون و دستبند خریدیم
بعد دیدن سریع التغییر تو اون تاریکی
در کل روز خوبی رو منو محدثه با هم گذروندیم
فقط حیف که فردا میریم خونمون
من دلم تنگ میشه
مــــــــــــــــن مــــــــــــحدثه دوست
ووووواااااایییی امتحان دارم هیچی نخوندم (دینی نهایی)
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |