کودگاه و لاسکوه
کودگاه و لاسکوه
کودگاه و لاسکوه
دو تا واژه ترکیبی در زبان و زمان مالمیر وجود دارد(داشت ) که از یک طرف یاد آور مشقت و رنج زندگی در روستا را تداعی میکنند و از طرف دیگه نهایت صرفه جویی و استفاده به بهترین وجه را از وسایل و امکانات و مواد در دست رس این مردمان صبور را نشان میدهند.
میدانید که در روستا بر خلاف زندگی شهری هیچگونه زباله ای تولید نمیشود و اگر چیزی هم در یک مرحله از استفاده به چیز دیگری تبدیل شود ، مورد استفاده خود را از قبل پیدا و معین کرده است.
این دو واژه ترکیبی که اتفاقا خیلی هم ترکیب خوشایندی ندارند اینها هستند : کودگاه و لاسکوه
کودگاه : در روستاها آبریزگاهها یا همان مستراح ها مثل بقیه مستراحهای دنیا دارای یک چاه یا مخزن جمع آوری فضولات انسانی بودند که معمولا هم در بیرون از محل زندگی در کوچه ها و گذرها قرار داشتند و درب آنها با تخته سنگی یا چوبی بسته و پوشیده بود و مقداری خاک و خاکروبه هم روی آن انباشته می شد تا از انتشار بوی نامطبوع انها جلوگیری شود.
معمولا سالی یک بار آنهم در فصل بهار این مخازن و چاه ها با مشقت و رنج زیادی بصورت دستی تخلیه و در همان محل کوگاه جمع آوری و با مقدار زیادی خاک مخلوط می شد تا سفت و قابل حمل به باغات ومزارع شود. در این ایام گذر کردن از کوچه ها بعلت بوی بسیار نامطبوع و آزار دهنده کود گاه ها بسیار مشکل و زجر آور بود و باید با حبس کردن نفس تو سینه با سرعت هرچه تمام تر از محل گریخت وگرنه حالت خفگی و مسمومیت توسط گازهای سولفور و امونیاک دست میداد. جالب است بدانید که بر اساس شیوه زندگی اهالی ان محل یا خانه بوی کودگاه ها هم متفاوت بود وا ز درجه یک (ملایم ) تا درجه 5 غیر قابل تحمل متغیر بود.
ادامه دارد.