دلم
دلم
نمی فهمم
دلم را
بی هوا بهم می ریزد
پریشان از بودن
درمانده از راه ;
بی هیچ اهنگی می زند
بی معنی
بی رمق
می زند و می زند
سیلی به سیلی
بر صورتی که نم نم باران بر او زده
بزن تا ارام گیری با صدای خوردنش
من ;
غرق در سکوتی بی پایانم
دلم را
بی هوا بهم می ریزد
پریشان از بودن
درمانده از راه ;
بی هیچ اهنگی می زند
بی معنی
بی رمق
می زند و می زند
سیلی به سیلی
بر صورتی که نم نم باران بر او زده
بزن تا ارام گیری با صدای خوردنش
من ;
غرق در سکوتی بی پایانم
پوریا
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |