بستنی شب آخر
بستنی شب آخر
هفته ی آخر سال تحصیلی بود و امتحانات پایان سال 95- 94
جلسه ی اختتامیه و طلب حلالیت و یادگاری نویسی و گرفتن عکس و غیره
به دانش آموزان خوابگاه گفتم اگر بچه های خوبی باشین نفری یک بستنی
دعوت بنده ی حقیر خواهید بود،آن ها هم ذوق زده شدند و گفتن :آقا اگر بستنی
بدین ما از فردا از خوابگاه می ریم خانه و میام امتحان میدیم و میریم روستا
بنده هم وقت را مغتنم شمردم و زنگ زدم برادرم حدو سی تا بستنی آورد و
در پایان جلسه توزیع کردیم ضمن اینکه جلسه ی شاد و مفرحی داشتیم
با دادن این بستنی خوابگاه یک هفته پیش از موعد تعطیل شد و تعطیلات تابستانی
بنده نیز پیش از موعد رقم خورد.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |