هزاربار هم بگویم دیگر باورت نمی شود، همه این تصویرها دروغ بود. دلم می خواهد بگویم که همه این چیزها کنار هم بی معناست. یعنی کنار تو. تو بدون این کلمات و تصاویر بی معنا هستی. می خواهم بگویم که نمی شود همه چیز اینقدر بی مصرف کنار هم جفت و جور شوند. یعنی باید یک دلیلی داشته باشد. یک دلیلی که به ذهن آدم بماند. وقتی یادش می افتد یک اتفاقی بیفتد. حالا باز من بگویم که تو به کار همین معناها و تصویرها می آیی، که ارزش پیدا می کنند. و من باز نمیتوانم با این کلمات بگویم که چطور می شود؟ که چرا اینقدر دور؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |