حماسه آزادسازی خرمشهر
حماسه آزادسازی خرمشهر
شهر من، ای شهر پیکر سوخته! باغ و بستانت سراسر سوخته
با سموم بادها بر دامنت بید بندهای تناور سوخته
خاطرات سبز تو دیریست دیر با شقاقی های پرپر سوخته
روی دشت سینه خونین تو سرو پژمرده، صنوبر سوخته
زنبق و یاس و گل و نسرین تو در هجوم باد صرصر سوخته
ایستاده بر فراز شانه ات نخل قد افراشته سر سوخته
در کنارت مادر از داغ پسر خواهر از داغ برادر سوخته
در دل و در سینه و پهلوی تو دشنه و شمشیر و خنجر سوخته
از فراق سینه سرخان شهید اشک در چشم کبوتر سوخته
نغمه هایت در گلو خشکیده است مثل پروازی که در پر سوخته
نی شگفت از ...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |