۲:هذا من فضل ربّی
۲:هذا من فضل ربّی
رجعت به خاطره.این بود راه تازه ام برای زنده ماندن.دور ریختن حاضرین و لولیدن بین رفته ها...از بین رفته ها.حالا کاملا دورم از همه، دیگر این "من"، منِ سابق نیست و خودش در خودش پیچ خورده و پوست انداختهاند و شادی، روایتی عوامانه است از لحظات رقیق زندگی که آدمی مهم میپنداردش.
پ.ن :این همه آشفتگی در دو خط، معلول یک ذهن بیمار و آشفته حال است که بی شک میبخشید و تحملش میکنید.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |