حیاط کلینیک درمانی کودکان
حیاط کلینیک درمانی کودکان
حیاط کلینیک درمانی کودکان چه زیبا و رنگی بود...
چه تاب زیبا و نقلی کنج حیاط داشت... چه گل های زیبایی روییده بود...
همه چیز زیبا بود تا قبل وارد شدن به در اصلی...
تا قبل دیدن بچه هایی که می توانستند جای دیگری باشند... من از این بعد از چیزهای زیبا می ترسم...می دانم چیز های زیبا میخواهند فریبم دهند تا بدی های درون را نبینم...از این بعد بعد از تاب آهنی قدیمی میترسم...از گلدان های رنگی..از آسمان و رنگش...از بوی دلنشین گل ها...من از این روز به بعد از چیز های زیبا هم می ترسم...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |