......
......
کنار من
روی این تخت خواب دو نفره
جای تو خالیست...
ترا کم دارم
نگاهت و
گرمای دستهایت را
چقدر دلم تنگ شده
برای بودنت
برای با من بودنت
چقدر برای نفسهایت دلتنگم
برای دم گرفتنهای عمیقت
و باز دمهای گرمت
بر گردن نحیفم
چه دوستت دارمهایی ک نگفته ام
و چه عاشقانه هایی ک نشنیده ام
سرد است اینجا
سرمای این اتاق رحم ندارد
میزند بر جان و تنم
میطلبد باشی
کنار من
نزدیک من
نفس ب نفس
ک بشنوم بویت را
لمس کنم تنت را
تا گرم شوم از این همه خواستن
چقدر ب بودنت محتاجم
چقدر دلم لبهایت را میخواهد
ک بخزد بر ذره ذره تنم
و دستانت....
آه
همیشه دلم برای دستهایت آب میشود....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |