سنگ قبر فروغ فرخزاد ...
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
واز نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی برای من م
ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
سنگ قبر عمو خسرو شکیبایی
بر من ببخشاييد،
اگر چه خيلی دير، خيلی دور ...
ولی احساس می كنم رسيده ام، شايد!
به شما، به ما … به او …
سنگ قبر پروین اعتصامی
آنکه خاک سیه اش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
سنگ قبر فریدون فرخزاد
ای کسانی که دلم پیش شماست . . .
غم ایران همه تشویش شماست . . .
تا فریدونم و فرخزادم . . . شعلهی آتشم و فریادم . . .
دل من آتش جاویدان است . . . زنده و مردهی من ایران است. . . .
سنگ قبر محمد تقی بهار
عمری گذراندیم به کام دگران
القصه وطن را به دو چشم نگران
ما در تشویش و خلق در خواب گران
رفتیم و سپردیم به هنگامه کران
سنگ قبر فریدون مشیری
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب با درختان بنشین