خانومم....
خانومم....
من براي با تو بودن عمر خود را باختيم
بد نبود اي دوست گاهي هم تو دل مي باختي
من به خاك افتادم اما اين جوانمردي نبود
مي توانستي نتازي بر من، امـا تاختي
اي كه گفتي عشق را از ياد بردن سخت نيست
" عشق " را شايد، ولي هرگز " مَـرا " نشناختي....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |