نگاهی به شناسنامه منتقدین دولت
نگاهی به شناسنامه منتقدین دولت
اینکه نقد چیست و نقاد کیست دیگر باید عبور کنیم از تعاریف اولیه اش که امروز حال و روز نقد و نقادی حداقل در ایران را باید فقط و فقط با همان معیار دکتر روحانی مورد سنجش قرار داد که:
"به شناسنامه افراد دقت کنید"!!
(حال نگاهی می اندازیم به شناسنامه منتقدان امروز خصوصا در فضای مجازی و توصیه به چگونگی برخورد با هر گروه)
منتقدمخالف:
مخالف است.نه اینکه با دورنگی بگوید مخالفم ،که از همان ابتدا بنا بر اصول و باورش مخالف یک گفتمان و یک دولت بود و تلاش هم کرد تا گفتمان و دولت یاد شده،دولت پیروز نباشد.
این دسته منتقدان مخالف دولت که گاه در پی کوهی میان کاه می گردند،ازیک زاویه نگاه،"صداقت"دارند که صادقانه می گویند وبا فریاد هم می گویند:" ما مخالف دولت هستیم"
حتی باوجود آنکه گاه نقدهایشان عین تخریب است و هیچ استدلال و منطق و فلسفه ای درکش نمی کند ،اما به حرمت شفافیت شناسنامه شان که مهر مخالفت با دولت را برخود دارد، قابل احترام است و برخلاف باور خیلی ها ، معمولا هیچ آزاری به دولت نمی رساندکه مردم حامی یک دولت معمولا از مخالف او انتظار مهربانی و همراهی ندارند وگاه همین تخریب ها باعث همدلی بیشتر میان دولت و ملت می شود.
راهکار:
دولت باید نقدمخالف را هم بشنود تا حد امکان با مخالف خود مقابله نکند که گاه حساسیت بیش از حد به مخالف هم او را جریح تر می کند و هم ناخواسته به دولت رنگ و بوی پوپولیستی می دهد که معمولا ادبیات پاسخ به این دسته نمی تواند کاملا منطقی باشد چرا که گاه طرح موضوع منطقی نبوده است.هرچند آنجا که احساس شود مخالف سخنی سنجیده برزبان آورده ،این اوج حماقت است که تنها براساس لجبازی سخنش را رد کند و نشنیده بگیرد.
منتقد دلی!!
"دلسوزانه" در پی رفع چالش های پیش روی دولت است.
دل برای دولتی می سوزاند که چه به آن رای داده باشد و چه نه ،حال دولت را دولت خود می داند و امید رفع مشکلات ملت.
خوب می داند دولتی که نقد نشود به سمت دیکتاتوری خواهد رفت.
لذا نقد که می کند راهکار می دهد.
بجای خود نقد می کند و بجای خود از عملکردهای مثبت دفاع می کند.
بدون پیش داوری به نقد می پردازد و درصورت شنیدن پاسخ منطقی آن را می پذیرد.
لجبازی نمی کند اما اصرار دارد تا نقدش را شفاف و با برهان لازم بیان کند.
در نقد مصلحت بالاتر را فدای مصلحت حقیرتر نمی کند.
بدون نیش کلام نقد می کند و اخلاق را لگد مال نمی کند و هرگز آلت دست دیگری برای نگارش نقدی که به آن اعتقاد ندارد نمی شود.
راهکار:
دولتی که منتقد دلی را نپذیرد،شکست خود را کلید زده است.
دولت عقل کل نیست و باید اعتماد کند به بزرگانی که مطالبتشان نه شخصی که منافع جمعی است.
شاید گاه در این مطالبات جمعی ، راهکارهای فردی هم پیشنهاد شود در مثل پیشنهاد در عزل و نصب ها.
دولت بنگرد اگر این عزل ونصبها براساس منطق و برای کمک به اوست با همه وجود بپذیرد.
دولت باید این دسته از منتقدان را صدای ملت بداند و شک نکند که رسیدگی سریع و با برنامه به نقدهای دسته دوم منتهی می شود به بالا رفتن مقبولیت خود دولت.
منتقدزبانی!!
همراهیشان با دولت از همان روز اول زبانی بوده است و این همراهی تا وقتی است که احساس کنند از غنیمت های پیروزی سهمی دارند.
معمولا ماههای ابتدایی همراه هستند و ساکت چرا که دل خوش به وعده هایی دارند که به آنها داده شده است.
نه وعده های دولت برای نفع عموم که عموم برای آنها تنها زمانی حکم وسیله را دارد که بخواهد احساساتی را برانگیخته کنند.
این دسته ، دل به وعده های حقیرانه شخصی دارند.
درمثل معاونت اداره ای برای خویش یا مدیرکلی اداره ای برای نزدیکان خویش!!
سکوت اما زمانی می شکند که از مدیریت بر"مهدکودکی" هم ناامید می شوند و آنگاه نقدها آغاز می شود.
این دسته برای پیروزی به چند آیتم نیاز دارند:
1).تلاش می کنند،نقدهایشان درظاهرجنبه شخصی نداشته باشد وتلاش کنند تا به بهانه درد مردم نیش های خود را روانه سیبل کنند اما درخفا و در زمان مذاکره مطالبات شخصی خود را بیان می کنند.
2).این دسته برای بالا بردن هزینه نقد خود،به همراه و همفکر نیاز دارند تا در نقش "جارچی" نقدها آنهم بیشتر درفضای مجازی عمل کنند.دراین مسیر فرقی نمی کند همراه از سپاه حق باشد یا باطل که گاه رقیب دیروز را هم به کمک خویش می آورند.
3).در نقد آنقدر اصرار می کنند تا دولت مجبور به دادن امتیاز شود در غیر اینصورت نوشتن و گفتن که هزینه ای ندارد،وادامه خواهد داشت.
غافل از آنکه سکوت دیگران در هنگام شنیدن اینگونه نقدها نه به معنای همراهی که به معنای شناختشان از نفس ضعیف این دسته از افراد است که همه قیمتشان به یک امتیاز بند است.
اینها شان گفتمانشان را هم پایین می آورند.برای گرفتن یک پست هرچند "کودکانه" یا "بزرگسالانه" به هر دری می زنند و گاه خود را به مزایده هم می گذارند.
آنقدر آتش وجودشان شعله ور است که گاه برخلاف گفتمانشان به دامن رقیب هم می افتند و در بستر رقیب شرایط میلاد اندیشه شوم تفرقه را پدید می آورند.
و وای اگر این دسته از افراد متعلق به شهر کوچکی باشند که خبرها خیلی زود دست به دست می شود.آنگاه اینان در نگاه عوام که نماینده یک گفتمان خاص به حساب می آیند یا یک صنف خاص!!بانی لگدمال شدن آن اندیشه و صنف می شوند پس باید دلسوزانه به این دسته سوم گفت :
لطفا کمتر "شعر"بگویید!!
راهکار:
دولت باید این نقدها را هم بشنود و درصورت به حق بودن تلاش در رفع آنها کند(فراموش نکنید که گاه نقد دسته سوم شاید به حق باشد و همان نقدی که منتقدان دلی به زبان می آورند را به زبان بیاورند اما هدف این دسته همانا خواسته های شخصی است)
اما دولت باید مراقب باشد در صورت به حق نبودن نقد این دسته از ترس خفه کردن نقدها دست به دادن امتیاز و حتی تهدید نشود که فراموش نکنید مردم خود بهترین قضاوت را دارند و با مراجعه به شناسنامه این افراد متوجه پشت پرده نقدها می شوند.