من يکبار تا حد جنون تورو خواستم
تا حد جنون برا چشمات هرکار ميکردم
پا رو اهداف . پا رو خودم خواسته هام
انقدر که ديگه شير شده بودم. هيچ ترسي برا از دست دادنه چيزي جز تو نداشتم
و اگه کل دنيام طرف مقابلم بود و تو طرف من راضي بودم
حالا که خودت اين عاشق سينه چاک رو پس زدي
هرگز راه برگشتي برات نيست . حالا انقدر مي ترسم ک عشق از من دور مي ايسته و براي همين ب حرفاي البرکامو
اعتقاد قلبي دارم .
خودتم خوب ميدونستي من ب کجاها قراره برسم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |