بین
بین
دهنم پر خون شده ... باید یاد بگیرم دیگه اسمت و به زبون نیارم. تف می کنم تو کاسه سپید بخت دستشویی. لا به لای تف و خون هــ دو چشم اسمت کاملا مشخصه. دو تا چشم درشت و خیره. غضب آلود بهم نگاه می کنی. می ترسم. شیر آب و باز می کنم. دوباره ازم رو برمیگردونی و میری. صدات می زنم. دوباره دهنم پر خون شده ... باید یاد بگیرم دیگه اسمت و به زبون نیارم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |