ترسو
ترسو
رفتم سمت پریز برق که خاموشش کنم.قبلش به عقب نگاه انداختم که سریع بدوم بخوام.داشتم بالشو زیر سرم جابجا میکردم یهو دیدم چندتا چشم سبزززز دارن نگام میکنن.یه لحظه قلبم اومد توی دهنم.سریع چراغ قوه ی گوشیمو زدم ببینم چیه.دیدم جعبه ی دستمال کاغذیه.والا من ندیده بودم از این دستمال کاغذیا که خاصیت فلورسانس(شایدم فسفورسانس،یادم نیست دقیق) داشته باشند.گذاشتمش یجایی که از دیدرس خارج باشه.پرده رو کنار زدم دیدم آسمون قرمزه.چرا قرمزه؟
تا بیام بخوابم باید هزار بار دور و برمو نگاه کنم حالا
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |