حتی میتوانم با تو از کیک ژله ای حرف بزنم!
حتی میتوانم با تو از کیک ژله ای حرف بزنم!
تو این دو سال و نه ماه شده ای کسی که همه ی دوستانم را با جزییات اخلاقشان می شناسی.... انقدر که با دقت همه ی حرف هایم را گوش میکنی. شده ای کسی که میداند آناتومی سر و گردن چیست و معاینات دهانی چه جوری است و میتوانی برایم وویس فارماکولوژی پیاده کنی و بطور تئوری بگویی که بی حسی بلاک اینفریور آلوئولار را چطور تزریق می کنند و دندان ها را به نام علمی شان نام ببری و بدانی پوسیدگی کلاس وان چیست و حتی درباره ی مفل گذاری پروتز برایم نظر بدهی. همه ی این ها نشان از این دارد که چطور با دقت و مهربانی به همه ی حرف های چرت و پرت من گوش میدهی... که انقدر احساس صمیمیت کنم با تو که اگر از دست دوستانم دلخور باشم یا کار بدی کرده باشم بتوانم به تو بگویم.
انقدر خوبی که اگر حال و حوصله ی حرف زدن نداشته باشم یا خسته باشم شام بپزم راحت به تو بگویم و تو با لبخندی که به من آرامش می دهد بگویی اشکالی ندارد عزیزم توفقط آرام باش...
این روزهاست که میفهمم آدم تو زندگی باید وقت انتخاب همسر کسی را انتخاب کند که مثل تو باشد. رفیق گرمابه و گلستان باشد... با همه ی دلخوری ها و بالش پرت کردن ها و دعوا کردن ها... و با همه ی کوه رفتن ها و دنبال خانه گشتن ها و خوشی ها و...
تو همراه همیشگی منی... خوشبختم که همسری به خوبی تو دارم..